در گفت و گو با شبکه آمریکایی NBC
بازگشت به اخلاق در دهه پنجم -سید حمید کلانتری
اجتماعی
بزرگنمایی:
تبسم مهر - تهران- ایرناپلاس- یکی از دلایل رشد رفتارهای سوء و نادرست و توسعه اخلاق ناپسند، افت شدید سرمایه اجتماعی در جامعه است بهگونهای که حسن ظن و اعتماد مردم به نظام و حکومت و به خودشان به حداقل رسیده و بیاعتمادی زمینه رشد تخلفات را گسترش داده است.
تبسم مهر - تهران- ایرناپلاس- یکی از دلایل رشد رفتارهای سوء و نادرست و توسعه اخلاق ناپسند، افت شدید سرمایه اجتماعی در جامعه است بهگونهای که حسن ظن و اعتماد مردم به نظام و حکومت و به خودشان به حداقل رسیده و بیاعتمادی زمینه رشد تخلفات را گسترش داده است.
در چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی، در کنار همه ارزیابیهای اقتصادی، عمرانی، اجتماعی، مدیریتی و سیاسی انقلاب و بررسی نقاط قوت و ضعف و موفقیتها و ناکامیها و خدماتی که شده و نشده است؛ کارهایی که نباید میشد و نباید رخ میداد ولی اتفاق افتاد و همراه با مرور دستاوردهای ارزنده و نارواییها و نادرستیها، بهرهمندی از فرصتها و منابع و از دست دادن فرصتها و نعمتها، پیشرفتها و عقبگردها، بالا و پایین رفتن رتبهها در شاخصهای گوناگون و بسیاری از تحلیلهای مشابه، بیش از هر چیز شایسته و بایسته است که به ارزیابی اخلاق و ارزشهای اخلاقی در جامعه و موفقیتها و ناکامیها در این عرصه توجه کنیم که اساسیترین هدف و رسالت هر جامعه انسانی و اسلامی است و پیامبر اکرم (ص) اصل رسالتش را برای آن میداند: انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق. چه از مبانی اعتقادی و دینی ما استنباط میشود در اسلام همه توصیهها و خدمات و پیشرفتها و اقدامات باید در جهت رشد و تعالی انسانی و اخلاقی باشد.
اقتصاد، سیاست، کار، تلاش و سازندگی همه در خدمت توسعه انسانیت و رفتارهای انسانی قرار میگیرد. اسلام و انقلاب برای رشد معنویت، ادب، احترام، نوعدوستی، محبت، گذشت، مردمداری، مروت، عدالت، همکاری، تعاون، صداقت، پاکی، سلامت و درستی در جامعه تلاش میکند. متأسفانه اکثریت قریب به اتفاق این ارزشها در مقایسه با دهه 60 با ناکامی و بیتوفیقی روبهرو گشته است. متأسفانه از اخلاص به سمت ریا و تظاهر و دورویی رفتیم، از تواضع و فروتنی بهسوی غرور و تکبر و خودخواهی و فخرفروشی گام برداشتیم، از سعادت و پاکدستی بهسوی فساد و رشوه و اختلاس و مال اندوزی حرام. از خدمت صادقانه به مردم بهسوی مقامخواهی و جاهطلبی و بهرهبرداری شخصی از مسئولیتها؛ از صداقت و راستی و درستی بهسوی دروغ و فریب و نیرنگ؛ از محبت و دستگیری و مردمداری بهسوی خودخواهی و حقکشی و نفعطلبی شخصی حرکت کردهایم. از عفت و پاکدامنی و نشاط و سلامت نفس بهسوی فساد و فحشا و اعتیاد و فقر روی آوردهایم. از رعایت حقوق مردم و احترام به قانون، به تجاوز به حقوق دیگران و تخلفات قانونی در حوزههای مختلف و تجاوز به منافع دیگران تغییر رفتار دادهایم.
البته هنوز هم انسانهای مؤمن، بااخلاق، متدین، پاکدست، تلاشگر، نیکوکار و صادق در جایجای کشور فراوان وجود دارند و رفتار و منش آنان موردتوجه تکریم جامعه هست، ولی در مقایسه متأسفانه با افول شدید اخلاق و فضایل اخلاقی در میان اکثریت جامعه روبهرو هستیم؛ بهگونهای که هر کس در تلاش است با هر روشی که میتواند درست یا نادرست منافع خود را موردتوجه و پیگیری قرار دهد. متأسفانه دستگاه قضا که باید مرجع ستمدیدگان باشد و حق ضعیفان را به آنان برگرداند از مسیر عدالت خارج شده است و با انواع زد و بند، حق باطل و باطل حق جلوه میکند. کمتر کسی است که به این نهاد در جهت دستیابی به حقوق حقه امید داشته باشد. برخی دستگاههای اجرایی نهتنها به تکریم اربابرجوع نمیپردازند، بلکه او را سرخورده و ناامید برمیگردانند. هرکس در تلاش است تا آشنا و واسطه یا پارتی مناسبی بیاورد تا مشکلش را در ادارهای پیگیری کند و به نتیجه برسد.
یکی از دلایل رشد رفتارهای سوء و نادرست و توسعه اخلاق ناپسند، افت شدید سرمایه اجتماعی در جامعه است بهگونهای که حسن ظن و اعتماد مردم به نظام و حکومت و به خودشان به حداقل رسیده و بیاعتمادی زمینه رشد تخلفات را گسترش داده و مردم در اثر عملکردهای نادرست و تخلفات گسترده دولت قوه قضاییه به این نتیجه رسیدهاند که مسائل از مسیر عادی و قانونی قابلحل نیست. لذا توسل به هر دوز و کلکی برای تأمین منافعشان و رسیدنشان به حقوق قانونیشان مجاز شمرده میشود.
دلیل مهم دوم نارساییهای اقتصادی، رکود، تورم و رشد، بیکاری و گسترش فقر و نابرابری است. فقر و بیکاری سرمنشأ بسیاری از تخلفات از جمله سرقت، اعتیاد، حاشیهنشینی، فحشا و غارت میشود. جامعهای که در آن بیعدالتی رشد کند و مردم احساس کنند در تبعید به سر میبرند و عوامل حکومت منافعشان را زیر پا میگذارند و حقشان را ضایع میکنند برای تأمین معاش و زندگی حداقلی خود به دروغ و ریا و تملق و تخلف روی میآورد تا بتواند امور خویش را بگذراند.
عامل سوم را میتوان در غفلت بزرگترهای جامعه نسبت به درد و رنج مردم دانست. رفاهزدگی مسئولان و مقامات و برخورداری آنان و خانوادههایشان از امتیازات مختلف موجب فراموش کردن درد و رنج مردم میشود تلاش و رقابتهای شکننده برای رسیدن به پست و مقام برخورداری از منابع درست و نادرست هم از این جملهاند و با اعتقاد به اینکه الناس علی دین ملوکهم مردم و زیردستان هم همان رفتار بالاتریها را دنبال میکنند. از این طریق نظام و دولت دچار فساد سیستمی و نهادینه میشود بهگونهای که هر کسی یا هر گروه از درآمد حاصله از فساد و ارتشا سهم معینی دارد؛ مصیبتی که امروز بخشی از بدنه نظام و مدیریت کشور دچارش شده است.
عامل چهارم ناکارآمدی نظام تعلیم و تربیت کشور است. بدون شک هر جامعهای که دنبال زیست اخلاقی و رفتار و زندگی مدنی است، نیازمند نهادهای کارآمد در حوزه فرهنگ و تعلیم و تربیت است. متأسفانه نظام آموزش و پرورش عمومی و آموزش عالی ما عمدتاً در خدمت آموزههای کلیشهای و توسعه محفوظات برای امتحان کنکور و اخذ مدارک تحصیلی در مقاطع کارشناسی و بالاتر است و در موضع اعلام دستاوردها صرفاً به تعداد دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهی از بعد کمی اشاره میشود و بسیار کمتر به رشد شخصیت و منش جوانان فارغالتحصیل از این مراکز توجه میشود. شاخصی برای ارزیابی تربیتی و رشد ویژگیها و فضایل اخلاقی در نظام تعلیم و تربیت نداریم و تعامل دو نهاد مهم تعلیم و تربیت و خانواده در رشد شخصیت جامع فرزندان بسیار ضعیف و ناکارآمد است.
در کنار این مهم وضعیت مشابهی را در دستگاههای فرهنگساز و ترویج آموزههای دینی از صدا و سیما تا سینما و تئاتر و رسانه و نهادهای تبلیغی و مساجد و روحانیت مشاهده میکنیم. در این حوزه بیشتر شاهدیم کمتر برنامههای رسانه ملی و نهادهای فرهنگی به سمت اعتلای فرهنگ عمومی و ترویج مهارتهای زندگی و ارتباطی مثبت از توفیق لازم برخوردار بودهاند و البته در موارد محدودی مثل اخلاق در ترافیک و رانندگی یا رعایت اصول زیستمحیطی، نظافت و بهداشت عمومی، ورزش همگانی و سلامتی، توفیقاتی حاصل نمودهاند، اما در بسیاری از زمینهها همچون بهرهوری، مصرف درست، پرهیز از مصرفزدگی، کاهش دروغ و غیبت و تهمت و کلاهبرداری و کاهش آسیبها و ناهنجاریهای اجتماعی موفق نبودهاند. مقایسه ساده تولیدات و فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی دهه چهارم با دهه اول انقلاب خود گویای این حقیقت تلخ است.
البته همراه همه این عوامل، تغییرات و تطورات اجتماعی، گسترش فضای مجازی بهعنوان یک رسانه فراگیر و تأثیرگذار نیز باید موردتوجه به بررسی کامل قرار گیرد که متأسفانه در این بخش نیز ما رفتار انفعالی و تدافعی داشتیم که لازم است با تحلیل درست و همهجانبه واقعیتها از بهترین و کارآمدترین روشها برای استفاده از این ظرفیت بزرگ در تعاملات و ارتباطات اخلاقی استفاده نماییم.
با روایت مشروحی که گذشت، به نظر میرسد اگر دهه پنجم انقلاب دهه بازگشت به اخلاق نامگذاری شود که جامعه بهروشنی به روشی درست با عبرت گرفتن از ناکارآمدیها و ضعفهای گذشته به ترویج اخلاق و فضایل اخلاقی با مشارکت همگانی بهعنوان یکی از ما حرکت ملی هدایت شود انتخاب شایسته و بسیار مهمی انجام دادهایم.
پیشنهاد میشود فرهیختگان دانشگاهی فرهنگی و دینی و مدیران متعهد، سالم و کارآمد به نحوی گرد هم آیند و برای دستیابی به این هدف حضور متوالی نقشه راه تدوین نمایند شاید مهمترین رسالت شورای عالی انقلاب فرهنگی طراحی و تدوین چنین راهبردهای سازنده و ارزشمندی باشد. البته قبل از هر چیز باید به این باور برسیم که در این عرصه دچار قدرتهای بزرگ بودهایم و بازگشت به اخلاق یک ضرورت عینی و فوری و اساسی برای یک جامعه شایسته در طراز اسلام و معیارهای پذیرفته شده جهانی است.
انتهای پیام /*