در گفتگو با مهر عنوان شد؛
سنت لاتینی افلاطون در ایران ناآشناست/ شرح و تفسیر انتقادی یک کتاب
دینی و مذهبی
بزرگنمایی:
تبسم مهر - علیرضا ساعتی، مولف کتاب «شرح و تفسیر انتقادی رساله سوفسطایی افلاطون» با بیان اینکه سنت لاتینی افلاطون در ایران نا آشناست، گفت: سنت لاتینی میتواند به فهم متن کمک کند.
تبسم مهر - علیرضا ساعتی، مولف کتاب «شرح و تفسیر انتقادی رساله سوفسطایی افلاطون» با بیان اینکه سنت لاتینی افلاطون در ایران نا آشناست، گفت: سنت لاتینی میتواند به فهم متن کمک کند.
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «شرح و تفسیر انتقادی رساله سوفسطایی افلاطون»، تألیف علیرضا ساعتی، توسط نشر پرسش منتشر شده است. علیرضا ساعتی در این کتاب نگاهی متفاوت به یکی از آثار این فیلسوف بزرگ داشته است.
ساعتی درباره ضرورت تألیف این کتاب به خبرنگار مهر گفت: «شرح و تفسیر انتقادی رساله سوفسطایی افلاطون» در دو جلد منتشر شده است؛ جلد اول شامل مقدمه مفصلی است که آن مقدمه سنتی که من بر اساس آن این کتاب را ترجمه کردهام را توضیح میدهد. سنتی که این کتاب در آن ترجمه شده، سنت لاتینی افلاطونگرایی است. افلاطونگرایی در تاریخ فلسفه به وجهی تاریخ زبانشناسی دو شاخه دارد؛ یک شاخه آن یونانی است که به محتوای رسالههای افلاطون میپردازد و در نوافلاطونیان خود را نشان داده و شاخه دیگر که از قرن چهاردهم و با ظهور فیشینو در ایتالیا رخ داد، شاخه زبانشناسی است که بیشتر تأکید آن روی متن یونانی است. به این دلیل که در رنسانس برای احیاء به یونان بازگشتند، اما زبان آنها زبان لاتینی بود و از زبان یونانی فاصله گرفته بودند. وقتی به یونان رجوع کردند برای کشف یونان، زبان یونانی و واکاوی زبان یونانی خیلی برای آنها اهمیت داشت، برای همین تکیه بر زبان یونانی شد و ویژگی هایی که زبان یونانی دارد مثل زبان ایران باستان، فارسی پهلوی و دیگر زبانهای باستانی است. این سنت لاتینی افلاطون شناسی است و من ضرورتاً به خاطر اینکه در کشور ما این سنت غایب بود و اکنون این سنت در جهان جاری است، رساله را در این سنت لاتینی ترجمه کرده ام.
وی افزود: استاد مشاور من در دوره دکترا در یونان، «پابلوس کالیگاس» نام داشت که از فلوطین شناسان است و نه گانههای فلوطین را از یونان قدیم به یونان جدید ترجمه کرده است که اثر برجسته ای هم شده است و در دانشگاههای دنیا در سالهای اخیر ایشان را دعوت کرده اند به خاطر اهمیت کاری که کرده اند ولی این سنت لاتینی در ایران نا آشنا است و یکی از ضرورتهای تألیف این اثر، این موضوع بود. متأسفانه در ایران با این سنت غریبه هستیم تا حدی که 5 میلیون نسخه در حوزه ایرانی اسلامی خود داریم که در کتابخانههای خاورمیانه خاک میخورد و هنوز ناشناخته مانده است که نشان میدهد متأسفانه ما اهل متن خوانی نیستیم. متن یونانی یک صفحه و روبروی آن با ترجمه فارسی و پاورقیهای مفصل آمده که نشان از اهمیت این کار دارد. رساله سوفسطایی یک رساله 70 صفحه ای است که از این 70 صفحه تاریخ فلسفه بسیار مدیون آن بوده و برداشت کرده است. من بدون ارجاع به تاریخ فلسفه که از ویژگیهای سنت لاتینی است و پایبند به خود افلاطون و رساله هایش است، این رساله را تفسیر کرده ام که این جلد دوم افلاطون را شامل میشود.
وی تصریح کرد: یکی از مشکلات سنت لاتینی در دوره معاصر این است که اکثر کسانی که در سنت لاتینی کار میکنند، روان شناسانی بسیار ماهر هستند که فلسفه بلد نیستند. من دکترا و لیسانس و فوق لیسانسم فلسفه بود و تلاش کردم هر دو این موضوع را در این کتاب دنبال کنم. جلد یک که به ترجمه اختصاص دارد، مقدمه مفصلی دارد که ضرورت کار، ویژگیهای سنت و نگاه کلی به رساله و مقایسه آن با رسالههای دیگر افلاطون آمده است. یک نگاه کلی به رسالههای دیگر افلاطون داشته ام و رساله را تقطیع کرده ام و پاراگراف به پاراگراف قسمتهای مختلف آن را در یک پاراگراف توضیح داده ام. بعد از آن هم ترجمه است.
وی افزود: شرح و تفسیر انتقادی دو بخش دارد؛ به طور کلی یک بخش داخلی دیالوگ و دیگری بخش خارجی دیالوگ. بخش خارجی بخش روشی آن است، بخش داخلی دیالوگ بخش هستی شناسانه آن است. بخش خارجی یک مقدمه و ورود به بحث دارد، معرفی روش و به کارگیری روش تقسیم. تمام مفسرین در دنیا از این روش تقسیم بسیار تعریف کرده اند، اما من معتقدم چون روش تقسیم، تقسیم از نوع مثال است، مهمترین روش تقسیمی است که ارسطو آن را در روش دیالکتیک خود نقد کرده است. روش تقسیم افلاطون روش ضعیفی است و هدف دارد چون میخواهد بگوید با این تقسیم ساده به جایی نمیرسیم پس برویم سر دیالکتیک. از این حیث دیالکتیک با هستی شناسی او گره میخورد که در نهایت به گره منطق و متافیزیک وصل میشود و هدفش این است که بگوید با این تقسیم به جایی نمیرسیم، پس سراغ دیالکتیک برویم. افلاطون در این رساله به دنبال تعریف تبار و دودمان سوفسطایی است که سوفسطایی از کجا آمده است. به این منظور به فعل وجود میرسد و افلاطون به تعریف گزارهها میپردازد و معنای فعل یونانی «هستن» برای او اهمیت مییابد. محمولی، وجودی یا اسنادی. نصف این رساله به بررسی این مطلب میپردازد و تمام تقسیمات فعل یونانی وجود را در این کتاب به دقت بررسی کرده ام.
این پژوهشگر و محقق فلسفه با بیان اینکه، خود موافقتی با سنت لاتینی ندارد و تعلق خاطری به آن نداشته است، تصریح کرد: ولی سنت لاتینی میتواند به فهم متن و فراتر نرفتن از آن جهت فهم فیلسوف کمک کند. گاهی شما میخواهید ببینید که فیلسوف دقیقاً چه میخواهد بگوید و سنت لاتینی در اینجا میتواند کمک کند. گاهی شما به دنبال حقیقتی هستی، آن وقت یکسری اصول و خط قرمز عقلانی را برمیداری و میگویید این که من دریافت کردم، همان حقیقتی است که به دنبالش بودم ولی گاهی شما دعوای حقیقت ندارید و صرفاً میخواهید بدانید متن به شما چه میگوید و وقتی متن تمام شد، سراغ متن بعدی میروید، سنت لاتینی در اینجاست که میتواند به ما کمک کند.