نقادی و درددل مدیر انتشارات رازنی و پژوهشگر حوزه صدرشناسی
چه پژوهشی وقتی شمارگان کتاب به 250 نسخه میرسد؟
فرهنگی و هنری
بزرگنمایی:
تبسم مهر - محسن کمالیان، پژوهشگر در موضوع تاریخ و سیره خاندان صدر در تازهترین یادداشت خود به انتقاد از وضعیت فعلی چاپ و نشر کتاب پرداخته است.
تبسم مهر - محسن کمالیان، پژوهشگر در موضوع تاریخ و سیره خاندان صدر در تازهترین یادداشت خود به انتقاد از وضعیت فعلی چاپ و نشر کتاب پرداخته است.
به گزارش خبرنگار مهر ، دکتر محسن کمالیان، مدیر انتشارات رازنی که سالهاست درباره خاندان صدر پژوهش میکند در تازهترین یادداشت خود در کانال تلگرامی «یادداشتهای صدر پژوهی» به یادداشتی انتقادی از وضعیت فعلی بازار چاپ و نشر کتاب پرداخته است. کمالیان که پدرش از اصحاب شهید آیتالله بهشتی بود، بجز تخصص علمی و آکادمیک خود در رشته زلزله شناسی، به دلیل علاقه قلبی به پژوهش درباره خاندان صدر که در سه کشور ایران، عراق و لبنان حضور جدی دارند نیز میپردازد. از میان کتابها و پژوهشهای منتشر شده کمالیان درباره خاندان صدر میتوان به مجموعه 18 جلدی مشاهیر خاندان صدر (که سه مجلد آن اکنون منتشر شده و مابقی نیز در دست تالیف و انتشار قرار دارند)، «سفرنامه خاندان صدر»، «صدر دین: یادنامهای درباره آیتالله العظمی سید صدرالدین صدر»، «عزت شیعه»، «فریاد در خاموشی» و... اشاره کرد. متن یادداشت کمالیان را در ذیل بخوانید:
«کوهنوردان هنگامی که در نیمه دوم راه قله هستند، معمولاً حس مشترکی دارند. خود را سرزنش میکنند که چرا این همه زحمت را به جان خریدهاند؟ هدف خود را زیر سؤال میبرند! ارزشمندی فتح قله را نیز! حتی در عقل و درایت خویش نیز شک میکنند!
خداوند گواه است که بارها و بارها این افکار منفی سراغم آمدهاند. حسابی خود را سرزنش کردهام: چرا صدرپژوهی میکنم و مینویسم؟ برای کی؟ مخاطبم کیست؟ جامعهای که قدر نمیداند و نوشتن و ننوشتنت، برایش بِه کلّی علیالسویه است؟
انتشارات راز نی قریب دو سال است که تأسیس شده و کتابهایی را در حوزه صدرپژوهشی منتشر کرده است. کتابهایی که هرکدام حاصل یک کار پژوهشی اصیلِ چندساله و بیمبالغه سطر به سطرش با عشق نگارش یافته است. متولیان حوزه و فرهنگ اعتنا نمیکنند! اما خود که میدانم که این کتابها، در موضوع تراجم و انساب، قطعاً بیبدیل است.
مکرراً با خود اندیشیدهام که چه کسانی طالب نوشتههایم هستند؟ دانشگاهیان؟ آنها که بارها گفتهاند که در مورد حوزویان مینویسی و مخاطبینت همانها هستند! حوزویان؟ دهها رفیق روحانی دارم. دریغ از حتی پنج طلبه، روحانی یا عالم، که تاکنون کتابی خرید کرده باشند! صدردوستان؟ دهها رفیق صدردوست دارم. دریغ از حتی پنج جوان صدردوست که تاکنون کتابی خرید کرده باشند! خاندان صدر؟ با دهها تن از عزیزان خاندان صدر حشر و نشر دارم. دریغ از حتی ده عضو این خاندان که تاکنون کتابی خرید کرده باشند! البته آیهالله مستجابی استثناست؛ فرزندان آیهالله العظمی سید رضا صدر و امام صدر، نیز. الیالابد مدیون محبت این عزیزان هستم.
بارها به خود نهیب زدهام که پس چرا مینویسم؟ و اگر تنها برای دل خود مینویسم، چرا به فارسی مینویسم؟ چرا به آلمانی نمینویسم که زبان مادریام هست؟ چرا به انگلیسی نمینویسم که زبان علمیام هست؟ در این صورت لااقل مستشرقینی خواهند توانست استفاده کنند! به اینجا که میرسم، یاد جمالزاده میافتم. عمرش را در ژنو گذراند، اما غیرفارسی ننوشت. آن وقت باز به خود نهیب میزنم: در قم نشستهام و میخواهم غیرفارسی بنویسم؟!
براستی جامعهی ما چرا این اندازه بینشاط، بلکه فرهنگکُش و فضیلتکُش است؟ و اگر به هر دلیل فعلاً چنین است، آیا معقول است کتابی که طالب ندارد، چاپ شود؟ و اگر رأی دل بر چاپ است، آیا رواست اندک پول معلمی و وام بانکی هزینهی آن شود؟ همانطور که بالا پرسیدم، واقعاً برای که؟ برای این جامعه؟!
اینها افکاری است که در این آخرین هفتههای سال 1397ش با آن درگیر هستم. سال گذشته تیراژ کتابهای راز نی هزار عدد بود. امسال به دویستوپنجاه عدد کاهش یافت. سال آینده قطعاً چاپ دیجیتال را جایگزین چاپ افست میکنیم و تیراژی دو رقمی متناسب با تقاضای طالبان خواهیم داشت.
به قول استاد دکتر محمد فشارکی:
در وادی فَرَنگ نهادند ارج من
اینجا مرا کسی به بهای تره نداد
توکل بر خدا.»