ابراهیم فیاض در نشست «بررسی چالشهای انقلاب اسلامی در دهه پنجم»؛
بزرگنمایی:
تبسم مهر - دکتر ابراهیم فیاض بعد از ظهر امروز ۲۳ بهمن ماه در نشستی که با موضوع «بررسی چالشهای انقلاب اسلامی در دهه پنجم» برگزار شد به بررسی چالشهای انقلاب اسلامی و آیندهی پیش روی آن پرداخت.
تبسم مهر - دکتر ابراهیم فیاض بعد از ظهر امروز 23 بهمن ماه در نشستی که با موضوع «بررسی چالشهای انقلاب اسلامی در دهه پنجم» برگزار شد به بررسی چالشهای انقلاب اسلامی و آیندهی پیش روی آن پرداخت.
به گزارش خبرنگار گروه اندیشه فارس؛ ابراهیم فیاض عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در ابتدای سخنان خود انقلاب اسلامی را یک انقلاب اجتماعی و عدالت محور خواند و بیان داشت: «انقلاب ما یک انقلاب عدالتمحور بوده و منظور از عدالت، هم عدالت در بُعد فردی که تقوا است و هم عدالت در بُعد اجتماعی که قسط است میباشد، اما این عدالت در جمهوری اسلامی ادامه پیدا نکرد و توسط دو اندیشمند و بر اساس عرفان و فلسفه ملاصدرا کنار گذاشته شد، در حالی که مبنای امام خمینی (ره) که ایشان هم متأثر از مرحوم آیت الله شاهآبادی بودند عدالت بوده است.»
آینده جهان بر اساس حکمت و فطرت بنا میشود
فیاض در ادامه در پی ریشهشناسی مسائل پس از انقلاب به فرمولی در علوم اجتماعی اشاره کرد و بیان داشت: «ما در علوم اجتماعی فرمولی داریم و آن این است که معرفت تبدیل به کنش میشود و کنش نیز تبدیل به ساختار میشود و بحران ساختارهای امروز جمهوری اسلامی ناشی از کنشها و بحران کنشها نیز ناشی از عرفان به عنوان مبنای معرفتی است که در اندیشه اندیشمندان و سیاستمداران جمهوری اسلامی وجود داشته است.»
فیاض در ادامه افزود: «ساختار امروز جامعه ما غیر عقلانی است و پهلوی نیز با چنین ساختاری سقوط کرد. در دوره پهلوی بُعد نظامی پیشرفت چشمگیری داشت اما در بعد اقتصادی مردم ضعیف نگه داشته شده بودند، برخلاف آمریکا که هم بعد نظامی دارد و هم بعد اقتصادی که بعد نظامی آن در خدمت و در جهت اقتصاد این کشور است و این روند باعث توسعه این کشور شده است.»
فیاض در بخش پایانی سخنان خود آینده ایران را متأثر از وضعیت جهانی دانست و حرکت آن را از اومانیسم به سمت مردمگرایی خواند و افزود: «مردم محوری را ما امروز در اعتراضات مردم فرانسه و همچنین راهپیمایی بیست و دوم بهمن ماه مردم ایران میبینیم که در اینجا مردم دنباله رو سیاستمداران نیستند و خود، محور شدهاند. آینده جهان نیز براساس حکمت خواهد بود و نه فلسفه و عرفان؛ امام خمینی (ره) نیز مبنایش فطرت بود و بر همین اساس قائل به جمهوریت شد. مبنای اسلام مردم است و نه انسان که آن نیز بر فطرت بنا شده است و فطرت اساس مردم (ناس) است نه انسان. اما آنچه که در فلسفه است سوژه محوری است و آنچه در عرفان است خودمحوری است.»
انتهای پیام/