ایرنا گزارش میدهد
پزشکان نقدهای نازکتر ز گل میخواهند
اجتماعی
بزرگنمایی:
تبسم مهر - تهران- ایرنا- همه چیز از جلسه رأی اعتماد سعید نمکی به عنوان وزیر پیشنهادی بهداشت آغاز شد. جایی که رئیس جمهوری لب به انتقاد از برخی پزشکان گشود که خود را تافته جدابافته میدانند و انجام بسیاری از کارها را کمتر از شأن خود میبینند؛ اما چرا برخی چنین حسی دارند و چرا تحمل نقد ندارند؟
تبسم مهر - تهران- ایرنا- همه چیز از جلسه رأی اعتماد سعید نمکی به عنوان وزیر پیشنهادی بهداشت آغاز شد. جایی که رئیس جمهوری لب به انتقاد از برخی پزشکان گشود که خود را تافته جدابافته میدانند و انجام بسیاری از کارها را کمتر از شأن خود میبینند؛ اما چرا برخی چنین حسی دارند و چرا تحمل نقد ندارند؟
به گزارش روز یکشنبه خبرنگار سلامت ایرنا، روحانی در این جلسه رأی اعتماد در پیشگاه نمایندگان مجلس از اهمیت اجرای سلامت الکترونیک حرف زد و گفت که با این کار میتوان اولا تشخیص را آسان کرد و ثانیا از پولها و هزینه هایی که نیاز نیست جلوگیری کرد و ثالثا از باندهای فسادی که در مراکز تشخیص و برخی مطبها و کلینیکها و بیمارستانها وجود دارد، عبور کرد.
روحانی گفت: خیلی مهم است که تربیت دانشجوی پزشکی چطور انجام شود. باید روند تربیت دانشجوی پزشکی در کشورهای مختلف بررسی شود؛ در ایران جوری پزشک تربیت میشود که تزریق را خلاف شأن خود میداند. تزریق آمپول که کاری ندارد؛ چرا باید (فقط) پرستار این کار را انجام بدهد. میگویند من پزشک یا جراح هستم و نباید تزریق کنم.
او افزود: اگر قرار است باند یا گچ باز شود، پرستار را صدا میکنند. من با چشم خودم دیدم که در کشورهای پیشرفته جراح خودش تزریق میکند. خودش بیمار را کنار دستشویی میبرد و زخمش را میشوید. خودش باند را میپیچد و خودش زیر بغل او را میگیرد تا راه برود؛ اما ما فکر میکنیم پزشک تافته جدا بافته است. این (رفتار) باید در دانشگاه پزشکی درست شود. دانشکدههای پزشکی باید متحول شود و این یکی از وظایف مهم وزیر جدید بهداشت است.
این بخش از صحبتهای رئیس جمهوری باعث واکنش برخی پزشکان شد. نوع رفتار برخی پزشکان با مردم در بیمارستانها مساله قابل انکاری نیست، به راحتی میتوان در بسیاری از بیمارستانهای کشور آن را مشاهده کرد. کافی است بیماری داشته باشید و به یکی از بیمارستانهای همین پایتخت مراجعه کنید. اصلا نیازی نیست منتظر مشاهده این رفتار از «استاد» باشید، چون این رفتارها را میتوانید از دانشجویان پزشکی هم با چشم خود ببینید. ولی چرا این اتفاق میافتد و کجای کار عیب دارد که دانشجویان پزشکی این طور تربیت میشوند؟
روحانی در صحبتهای کوتاه خود، منشا این مشکل را دانشگاههای علوم پزشکی دانست و گفت: از طرف دیگر جامعه قرار دارد که همواره و از گذشته بر حسب یک رفتار اجتماعی، جایگاه پزشک را مانند معلم حفظ کرده و احترام گذاشته است.
اما نکته ظریف دقیقا در آن سمت ماجراست. آیا پزشکان این احترام را به معنی «تافته جدا بافته» بودن برداشت کردند و همان مردمی که احترامشان را حفظ کردند، پایینتر از خود میبینند؟ آیا این نوع از رفتار ریشه در نوع آموزشها و مشاهدههای پزشکان در دوران دانشجویی ندارد؟ آیا این رفتار به صورت سینه به سینه در بیمارستانهای آموزشی به دانشجویان پزشکی منتقل نمیشود؟
مهر امسال بود که حسن محدثی گیلوایی نیز در دومین نشست فصلی انجمن پزشکان عمومی به این نکته مهم تاکید کرده بود که جامعه پزشکی باید انتقاد پذیر باشد. این جامعه شناس در آن نشست گفته بود: کم و بیش نسبت به جامعه پزشکی انتقادهایی وجود دارد که بی توجهی به آن موجب بی اعتمادی میشود. این بی اعتمادی ناگهانی نیست، بلکه تدریجی به وجود میآید. لازمه رفع این مساله پذیرش ضعفها و انتقادها، رعایت اخلاق و گفت و گوی پزشکان با مردم است.
علی اصغر سعیدی، جامعه شناس درباره این رفتار به خبرنگار سلامت ایرنا میگوید: در گذشته رابطه پزشک و بیمار هم درباره جسم و هم درباره روح بیمار بود، اما در حال حاضر پزشک به بیمار فقط به صورت جسم نگاه میکند. آموزش مهم است، اما از طرفی کنشهای جمعی باعث آموزش میشود.
محمدرضا شالبافان، روانپزشک نیز نقش آموزش را در رابطه بین پزشک و بیمار موثر میداند و به خبرنگار ایرنا میگوید: یکی از مهمترین ویژگیهای رابطه بیمار و پزشک در همه جوامع این است که پزشک باید نسبت به بیمار همدلی داشته باشد و از دید بیمار به مشکل نگاه و رنج بیمار را درک کند. این موضوع با حس کردن رنج بیمار متفاوت است؛ زیرا اگر پزشک قرار باشد هر روز رنج بیماران را حس کند، دیگر چیزی از روان خودش باقی نمیماند.
شالبافان ادامه میدهد: اینکه پزشک به صورت مکانیکی و با بیمار مانند ماشین برخورد کند و رنج او را درک نکند، یک آفت محسوب میشود. در نتیجه وظیفه همه دانشگاههای علوم پزشکی این است. پزشکانی تربیت کنند که مهارت همدلی را داشته باشند. بخشی از همدلی مربوط به ویژگی ذاتی افراد میشود. برخی کمتر همدل هستند و برخی همدلی بیشتری دارند.
به گفته او، قسمت دیگر همدلی مربوط به جریانات طبقاتی میشود که افراد در مشارکت در یک جمع کم کم شبیه آن جمع میشوند. به هر حال باید توجه داشت که نقش آموزش در این میان بسیار مهم است. یعنی اگر به طور مثال آموزش پزشکی به شکلی باشد که دانشجویان تعامل بیشتری با خانواده بیمار داشته باشند و با مشکلاتی که بیماری برای افراد ایجاد میکند آشنا شوند و بیمار را در طول زمان پیگیری کنند، اتفاق بهتری میافتد و ساز و کار آموزشی نقش بازی میکند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران میگوید: متاسفانه در حال حاضر آموزشها مقطعی است و بعد از اینکه دانشجو از رشته خارج شده و فارغ التحصیل میشود، دیگر به دنبال این نیست که سرنوشت بیماری که در آن مقطع دیده چه شده است. در نتیجه باید از روشهای نوین آموزشی استفاده کرد. پزشک باید حس خود نسبت به بیمار و حس اساتید نسبت به بیماران را منتقل کند. از طرفی میشود از روش هایی مانند پخش فیلم برای درگیر کردن ذهن دانشجویان پزشکی استفاده کرد.
* فاصله گرفتن از مردم
علی اصغر سعیدی، جامعه شناس معتقد است یکی از آسیب هایی که جامعه از نخبگان میبیند، فاصله گرفتن از بدنه جامعه است. این استاد دانشگاه تهران میگوید: یکی از آسیب هایی که از نخبگان میبینیم این است که روز به روز خود را متمایز میکنند، زیرا گروه مرجع محسوب میشوند و در نتیجه از بدنه جامعه فاصله میگیرند و از طرفی اخلاق حرفه ای را حتی بین خودشان نیز رعایت نمیکنند.
شالبافان نیز درباره این فاصله گرفتن از بدنه جامعه میگوید: تفاوتهای افراد کاملا مشخص است، یعنی افرادی که تواناییهای بیشتری دارند با افراد عادی جامعه تفاوت دارند و از نظر روان شناختی نیز همین طور است. یکی از مهمترین موارد ذهنی افراد این است که در عین اینکه به توانایی خود آگاه هستند، حس بدی در دیگران ایجاد نکنند. به طور مثال مهمترین ویژگی یک پزشک این است که در عین حال که میداند تواناییهای خاصی دارد که از افراد جامعه متفاوت میشود، باعث نشود این تواناییها منجر به ایجاد تفاوت آزار دهنده شود.
این روانپزشک ادامه میدهد: در جوامع مدرن، موارد مختلفی میتواند باعث شود که یک نفر بیشتر از میانگین معمول جامعه دیده شود و مورد اعتماد قرار بگیرد. به صورت سنتی یکی از موارد تواناییهای هوشی است که البته ارتباطی به توانایی فرد در ارتباط با دیگران ندارد. نوع دیگر، هوش ارتباطی و احساسی است که بیشتر باعث میشود فرد توانایی بهتری در برقراری ارتباط با دیگران داشته باشد و اگر هر دو مورد بالا باشد، فرد میتواند بیشتر مورد اعتماد جامعه باشد.
* اعتماد به پزشک به علت شکاف اطلاعاتی
سعیدی اعتقاد دارد آنچه به عنوان احترام بیمار به پزشک نامیده میشود در جامعه شناسی پزشکی به آن، اعتماد گفته میشود. او ادامه میدهد: این اعتماد در رابطه بیمار و پزشک، به علت فقدان و شکاف اطلاعاتی شکل میگیرد. ماهیت علم پزشکی و مهندسی به شکلی است که قابل تقلیل به سطح فکر عمومی نیست. یعنی نمیتوان گفتمان پزشکی را به شکلی تقلیل داد که مردم عادی متوجه شوند، اما در علوم انسانی و جامعه شناسی باید برای مفهوم پردازی، حرفها را تا سطح درک عمومی پایین آورد و بعد نظریه پردازی انجام داد. در نتیجه این فقدان و شکاف اطلاعاتی باعث ایجاد اعتماد میشود.
حالا آیا این اعتماد همیشگی است؟ سعیدی پاسخ میدهد: وقتی اخلاق پزشکی رعایت نشود، اعتماد ایجاد شده بین بیمار و پزشک خدشه دار میشود. از طرف دیگر دانستههای افراد نیز نسبت به گذشته افزایش یافته و به طور مثال وقتی فرد بیمار میشود، موارد مختلف درباره بیماری را در اینترنت جست و جو میکند و ممکن است اعتماد به پزشک به این علت نیز کمتر شود. این موضوع از طرف دیگر ممکن است مراجعه به پزشکان را افزایش بدهد؛ زیرا فرد در یک روز به دو پزشک مراجعه کرده و حرف هیچ کدام را باور نمیکند.
* خودبرتر بینی یا نخبه بودن
بخش دیگری از خودبرتر بینی به علت نخبه بودن اتفاق میافتد. البته این نخبگی به معنی عام آن نیست و به معنی تحصیلات عالی داشتن و حرفه ای بودن است. برای درک تفاوت آن باید ابتدا ببینیم نخبگان چه کسانی هستند؟ سعیدی در این رابطه میگوید: چند سال پیش تحقیقی انجام شد و در این تحقیق گفته شد که شغلهای متفاوت چه ارزشهای اجتماعی دارند.
از دید این تحقیق، شغل هایی مانند قضاوت، تجارت، اساتید دانشگاه در جامعه ارزشمند است و از نگاه جامعه به عنوان نخبه محسوب میشوند. باید توجه کرد که عمده نخبگان جزو افراد حرفه ای جامعه نیز هستند. به طور مثال قضات، پزشکان، مهندسان، دانشگاهیان و مانند اینها، علاوه بر نخبه بودن، حرفه ای هم هستند.
این جامعه شناس ادامه میدهد: یک فرد نخبه به ذات، متمایز از جامعه میشود و این به علت اخلاق حرفه ای است؛ زیرا وارد جرگه حرفه ایها شده و باید اخلاق حرفه ای داشته باشد. هر چقدر جامعه به سمت تخصصی شدن میرود، بیشتر گرفتار بحران اخلاق حرفه ای میشود.
* فاصله طبقاتی اقتصادی
شکل دیگر نگاه به این موضوع، تفاوتهای طبقاتی از لحاظ اقتصادی است. اتفاقی که فقط مربوط به پزشکان نیست و در جوامع دیگر صنفی نیز دیده میشود. هر چقدر فاصله طبقاتی از لحاظ اقتصادی بالاتر باشد، ممکن است نگاه از بالا به پایین نیز شدیدتر شود و فرد این تصور را در خود ایجاد کند که انجام برخی از کارها دور از شن و شخصیت اوست و از انجام آن کارها سر باز بزند.
سعیدی درباره دخالت مسائل اقتصادی در ایجاد فاصله طبقاتی و نگاه بالا به پایین میگوید: اگر به جامعه ایران طی 20 سال اخیر نگاه کنیم، مشاهده میشود که گروههای مختلف حتی در دهک پنجم، تعلقات اقتصادی مشابهی دارند. مثل این است که وارد یک پادگان شوید و ببینید که همه شبیه هم هستند یا وارد یک مجتمع مسکونی شوید و ببینید همه ساختمانها و دیوارها شکل هم هستند. وقتی جامعه به سمت جهانی شدن و مصرف گرایی میرود، سلیقهها متنوع میشود و این باعث میشود همه با هم متفاوت باشند و نمیتوان به سادگی گفت چه کسی در طبقه متوسط یا پایینتر از آن قرار دارد.
این استاد دانشگاه تهران ادامه میدهد: تمایز بین همه گروههای اجتماعی وجود دارد و این تمایز چیزی جدا از طبقه اقتصادی آنها است. یعنی ممکن است همه در طبقه کارگر باشند، اما از لحاظ لباس پوشیدن و معاشرت و غیره با هم متفاوت باشند. در جامعه شناسی به این موضوع، وارد شدن سبک زندگی به مثابه هویت اجتماعی گفته میشود.
سعیدی میگوید: برخی اعتقاد دارند این رفتارها مثبت است؛ زیرا اصولا نخبگان ترویج دهنده برخی رفتارها بوده و با این رفتارها نشان میدهند که از بقیه متمایز هستند. حالا اگر در جامعه ای، ارزشهای برابری حاکم باشد، این رفتارها آسیب است؛ اما اگر جامعه سرمایه داری باشد، دیگر این رفتارها آسیب نیست. از طرفی اگر همه افراد جامعه با هم برابر باشند، ممکن است همه شبیه هم شوند. بخشی از رفتارهای گروه نخبگان که آنها را متمایز میکند، ممکن است باعث ایجاد جریانهای مختلف اجتماعی و فرهنگی در جامعه شود.
* اخلاق حرفه ای جایگزین اخلاق شخصی شود
شالبافان به عنوان یک روانپزشک معتقد است که اخلاق پزشکی در دانشگاهها به خوبی به دانشجویان آموزش داده میشود، اما ممکن است افراد بعد از دوران آموزش در رفتار حرفه ای خود چندان اخلاقمدار نباشند و این دو موضوع متفاوت است. این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران میگوید: باید توجه کرد اخلاق پزشکی با فشار و اجبار به جایی نمیرسد و اگر قرار باشد به قانون تبدیل شود، نتیجه عکس خواهد داد و افراد رفتارهای غیر اخلاقمدار و تدافعی نشان میدهند و ارزش اخلاقیات نیز پایین میآید. وقتی اخلاق به قانون تبدیل شود، نتیجه عکس میدهد.
سعیدی، جامعه شناس نیز درباره اهمیت اخلاق حرفه ای میگوید: یکی از جامعه شناسان درباره مشکلات سرمایه داری در اوایل قرن بیستم پیش بینی کرد که جامعه در حال پیچیدهتر شدن است و باید اخلاق حرفه ای جایگزین اخلاق شخصی و سنتی شود. در نتیجه اخلاق حرفه ای باید از طریق انجمنهای حرفه ای شکل بگیرد.
به گفته او، در ایران نیز این انجمنها شکل گرفته است و ما سازمان نظام مهندسی و سازمان نظام پزشکی و غیره داریم. از طرفی باید دولت، بازار و جامعه مدنی در تعادل باشند تا هر کدام کار خود را انجام بدهند؛ این در حالی است که بخشی از جامعه مدنی که انجمنهای تخصصی هستند، مستقل نیستند. وقتی این انجمنها مستقل باشند میتوانند به فکر اصول اخلاق حرفه ای باشند.
سعیدی میگوید: یکی از این اصول، پاسخگویی به هم گروهیها است. ویژگی دیگر این است که نخبگان، مشروعیت خود را از علم میگیرند. ولی به علت ورود دولت در دانشگاهها یا بین مهندسان و پزشکان، استقلال این افراد که منتهی به اخلاق حرفه ای میشود، تحت تاثیر قرار گرفته است.
وی ادامه میدهد: در دهههای اخیر پزشکان کمتر از گذشته به اخلاق سنتی و قسم خود متعهد بوده اند. یکی از دلایل این موضوع به علت پیشرفتها و آموزشهای جدید و تحولات علم پزشکی است، البته ممکن است برخی از این تحولات عقبتر باشند و البته افراد خطا کار هم در هر حرفه ای هستند. این در شرایطی است که به طور مثال خود افراد در سازمان نظام پزشکی بر کار پزشکان نظارت میکنند. اخلاق سنتی مربوط به پزشکی قدیم است و پزشکی جدید باید مبتنی بر اخلاق حرفه ای جدید باشد. در جامعه مدرن باید به قانون و قواعد جامعه پزشکی پاسخگو بود.
* خدمت کردیم و تافته جدا بافته نیستیم
صحبتهای روحانی با واکنش سرپرست فعلی سازمان نظام پزشکی نیز مواجه شد. محمدرضا ظفرقندی در نامه ای به رئیس جمهوری نوشت: اینجانب به عنوان نماینده ای کوچک از جماعتی بزرگ به استحضار میرسانم پزشکان این مرز و بوم نه تنها خود را تافته جدا بافته از مردم نمیدانند بلکه در عرصههای گوناگون به عنوان یکی از خدومترین و فداکارترین اقشار مردم ایران زمین به وظایف انسانی و حرفهای خود عمل کردهاند.
درک ظریف مطلب اینجاست که آیا این دو موضوع متقاطع هستند یا موازی؟ یعنی آیا لزوما تافته جدا بافته بودن و عدم انجام برخی کارها که احیانا پزشک در شأن خود نمیداند با خدمت و فداکاری کردن تفاوت دارد؟ یعنی اگر کسی خود را برتر از دیگران بداند، نمیتواند خدمت کند و فداکار باشد؟ این مفاهیم کاملا جدا از هم هستند؛ یعنی ممکن است یک نفر با رفتارهای شخصی خود این طور شناخته شود که خودش را برتر از دیگران میداند، اما بسیار انسان فداکاری هم باشد و خدمات ارزشمندی هم به جامعه ارائه کرده باشد.
شالبافان معتقد است پزشکان باید هر از گاهی به متن جامعه وارد شوند. او میگوید: انجام کار خیر با انجام کاری که به نظر میرسد در شأن پزشک نیست، قطعا متقاطع هم نیست و میتواند به موازات هم شکل بگیرد. پزشکان در دوران دفاع مقدس خدمات زیادی انجام دادند. آیا پزشکانی که در خط مقدم بودند در شرایط اضطراری میگفتند که من پزشک هستم و شأن من نیست که راننده آمبولانس باشم؟ ولی این موقعیت قابل تعمیم به شرایط عادی و روزمره نیست.
این روانپزشک ادامه میدهد: تقسیم وظایف یکی از مسائل بسیار مهم جهان است. وظیفه پزشک و شرح وظیفه او کاملا مشخص بوده و اگر وارد کار دیگری شود که بلد است، اما نباید انجام بدهد، تداخل وظایف اتفاق میافتد. به طور مثال ممکن است کاری مانند تعویض پانسمان زخم بستر به خاطر تخصصی بودن بر عهده پزشک گذاشته شود و پرستار این کار را انجام ندهد. در شرایط بحرانی اورژانس، پزشک اگر کاری که وظیفه او نیست را انجام ندهد، کار غیرانسانی انجام داده است. من به عنوان یک روانپزشک اگر ببینم در خیابان کسی سکته قلبی کرده باید به اورژانس خبر بدهم و از طرفی عملیات احیا را شروع کنم، در حالی که ممکن است وظیفه من نباشد.
* روزگار تقدسهای صنفی به پایان رسیده است
اتحاد صنفی بین پزشکان را در کمترین جامعه ای میتوان پیدا کرد. اتحادی که از کمترین موضوع مانند یک سریال تلویزیونی تا بزرگترین موضوع مانند عملکرد وزیر بهداشت تجلی پیدا میکند. چه بخواهیم بپذیریم و چه نه، پزشکان به شکل قابل تحسینی متحد هستند و این باعث میشود که اولا حداقل انتقادها از این جامعه شود و ثانیا همان حداقلها با شدیدترین حملهها در فضای مجازی و حتی تریبونهای رسمی پاسخ داده شود. حالا فرد منتقد خبرنگار باشد یا مسئول، توفیری ندارد و سیل یادداشتها در صفحههای مجازی و نامهها و بیانیههای انجمنها جاری میشود تا آن انتقاد حداقلی را با واکنشی حداکثری مواجه کند.
شالبافان در این رابطه میگوید: روزگار تقدسهای صنفی دیگر به پایان رسیده و نباید کسی صنف خود را مقدس بداند و بگوید نباید صنف مورد انتقاد قرار بگیرد. خیلی طول میکشد که جامعههای مختلف با انتقاد کنار بیایند، اما از طرفی باید هزینه اثربخشی انتقاد را به درستی ارزیابی کنیم. ماجرای انتقاد از جامعه پزشکی در ایران وابسته به نتایج درمانی و سلامت عمومی جامعه است. به طور مثال وقتی یک نفر به جامعه روانپزشکی انتقاد وارد کند، ممکن است این انتقاد بخشی از واقعیت را هم انعکاس بدهد، اما اگر نتیجه این انتقاد باعث شود که اعتماد بیمار به جامعه روانپزشکی کم شده و کمتر به روانپزشک مراجعه و بیشتر رنج بیماری را تحمل کنند، انتقاد از جامعه روانپزشکی در این حالت در اولویت نیست.
این روانپزشک ادامه میدهد: در همان سریال در حاشیه، اتفاق این بود که بدون رعایت اصول اولیه انعکاس واقعیت، قشرهای مختلف جامعه پزشکی به تمسخر گرفته شدند. شاید فقط یک نفر فرد اخلاقمداری بود، اما همان فرد نیز کاملا در حاشیه بود و کسی به او توجه نمیکرد. هدف و نتیجه پایانی انتقاد، باید در ابتدا دیده شود و اگر قرار است به نظام سلامت کمک شود، نمیتوان با سلب اعتماد از جامعه پزشکی این کار را انجام داد. زیرا مردم در این صورت میگویند که پزشکان انسانهای غیر قابل اعتمادی هستند که چنین حرف هایی درباره آنها زده میشود.
وی میافزاید: از طرف دیگر حتما جامعه پزشکی باید ایرادهای خود را بپذیرند، ولی نباید یک مشکل را به همه جامعه پزشکی تعمیم داد. باید یک مشکل مشخص را اشاره کرد و برای آن راهکاری ارائه داد. اگر انتقاد این است که جامعه پزشکی خود را بالاتر میبیند، شاید درباره تعداد قابل توجهی از پزشکان این انتقاد وارد باشد، اما راهکار اصلی این نیست که جامعه پزشکی کارهایی را بپذیرد که پایینتر از مهارتهای آموزش دیده آنهاست و شخص دیگری نمیتواند این کارها را انجام بدهد.
بلکه راهکار این است که تعامل پزشک با مهارتهای بالای او با بیماران بیشتر شود و پزشکان فرصت بیشتری برای همراهی با افراد عادی جامعه اختصاص بدهند. مشارکت در امور خیریه و مسئولیتهای اجتماعی در این مسیر کمک کننده است، اما اینکه جراح بیاید آمپول بزند و به طور مثال یک عمل جراحی به تاخیر بیفتد، در هیچ جای نظام سلامت قابل قبول نیست.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران میگوید: تعریف خدمات پزشکی در همه دنیا این است که پزشک باید کاری را انجام بدهد که از او انتظار میرود و استراحت کند تتا انرژی خود را برای کارهای مهمتر بگذارد حتی در اورژانس گفته میشود که اگر پزشک اورژانس میتواند بنشیند، نشسته کار خود را انجام بدهد و انرژی خود را برای شرایط اورژانسی حفظ کند.
جامعه شناسان، پدیدههای اجتماعی را به صورت فرآیندی میبینند. بی اعتمادی که نسبت به جامعه پزشکی وجود دارد و شیوع یافته طی فرآیندی شکل گرفته است و این طور نبوده که به صورت ناگهانی اتفاق بیفتد. از دست دادن اعتبار اجتماعی به صورت ناگهانی رخ نمیدهد و این طور نیست که توطئهای در این رابطه وجود داشته باشد.
با تمام این تفاسیر به نظر میرسد جامعه پزشکی آن چنان موضعی در برابر انتقاد گرفته است که نه با کارهای فرهنگی و نه با صحبتهای رئیس جمهوری نمیتوان انتقادها را مطرح کرد. چون پس از آن سیل برخوردهای مجازی و حقیقی به سمت فرد منتقد سرازیر میشود و در این شرایط تقریبا منطق جایگاهی ندارد.
قدر مسلم هدف منتقدان این نیست که مردم نسبت به پزشکان بی اعتماد شوند و حتما هدف بر اصلاح امور و کسب نتیجه بهتر است. به هر حال برای جامعه پزشکی بهتر است بخشی از انتقادها را بپذیرد و ساختارهای آموزشی دانشجویان پزشکی را مورد بازنگری قرار بدهد تا بنیان آموزش یک پزشک از اساس بر پایه اخلاق گذاشته شود و تا ثریا کج نرود.
اجتمام *9482 * 3063
انتهای پیام /*