یادداشتی درباره فیلم تازه محمدرضا هنرمند ؛
«سمفونی نهم» قطعه ناکوک یا کوک مرگ
فرهنگی و هنری
بزرگنمایی:
تبسم مهر - تهران - ایرنا - «سمفونی نهم» آخرین ساخته سینمایی محمدرضا هنرمند کارگردان مطرح سینما و تلویزیون که حالا در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر شرکت کرده، سعی دارد روایت جدیدی از مرگ را ارائه کند. روایتی که در خلال داستان چند لایه و پر مضمون آن بعضا به کنایه تبدیل میشود.
تبسم مهر - تهران - ایرنا - «سمفونی نهم» آخرین ساخته سینمایی محمدرضا هنرمند کارگردان مطرح سینما و تلویزیون که حالا در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر شرکت کرده، سعی دارد روایت جدیدی از مرگ را ارائه کند. روایتی که در خلال داستان چند لایه و پر مضمون آن بعضا به کنایه تبدیل میشود.
مرگ در «سمفونی نهم» گاهی مایههای طنز به خود میگیرد، گویی که آدمی مرگ را به سخره گرفته است. گاهی تلخ است و گاهی شیرین و در عین حال با تاریخ نیز پیوند مییابد.
این فیلم با تصاویری از جنگ سکاها با هخامنشیان و مرگ او بر اثر جراحت وارده در این جنگ و بعد از توصیه هایش به سربازان خود آغاز میشود.
مخاطب همان دقایق ابتدایی گمان میکند که با اثری در ژانر تاریخی رو به روست. اما قصه اصلی که ورود راحیل(ساره بیات) به خانه و جمع کردن وسایلش برای سفری پر خطر و پر پیچ و خم است، آغاز میشود و مخاطب را غافلگیر میکند.
ایده ناظر داستان کنایی است، نه مرگ را تقبیح میکند و نه ستایش و قهرمان آن نه پیروز است و نه شکست خورده. راحیل اگرچه به خواسته اش رسیده و پیکر همسرش را در روستایی که وصیت داشته، دفن کرده اما همچنان از عذاب وجدان سهم داشتن ناخواسته در مرگ او رنج میبرد و در پایان خود نیز میمیرد.
فرشته مرگ یا عزرائیل (حمید فرخ نژاد) در «سمفونی نهم» بیشتر در قالب ماموری به تصویر کشیده میشود که در حال عمل کردن به وظایف خود است. اما این نقش خواسته یا ناخواسته به دلیل بازی توسط حمید فرخ نژاد و صبغه کاری او در ایفای این جنس نقش ها، گاهی مایههای طنز نیز به خود میگیرد. شاید بیشترین شباهت نقش او را بتوان با نقش یک روح در سریال حلقه سبز که اتفاقا خودش ایفاگر آن بود، دانست.
«سمفونی نهم» در مسیر روایت داستانی اش همچنین نقب هایی هوشمندانه به تاریخ سیاسی و اجتماعی کشورمان میزند و از آن در جهت بازنمایی روزگار اکنون نیز در مقاطعی از قصه وام میگیرد. ماجرای قتل کوروش کبیر و مرگ پسرش بردیا، ماجرای عاشقانه رابعه بلخی شاعر، خودکشی هیتلر، کشته شدن امیرکبیر در حمام علاوه بر این که سعی شده اند از مقاطع مختلف تاریخ معاصر و دیرین به لحاظ زمانی انتخاب شوند، هریک به نوعی با شرایط دوران کنونی پیوند معنایی دارند. از سویی دیگر این بخشها روایت هایی آشنا از تاریخ کشورمان هستند و برای عامه مردم که مخاطبانی بالقوه در اکران عمومی این اثر خواهند بود، قابل درک و رمزگشایی اند.
انتخاب بخشهای متفاوتی از تاریخ و پرداختن به شخصیتهای برجسته تاریخی در ارتباط با نحوه مرگشان، همچنین دست نویسنده و کارگردان را برای روایت تعاریف و زوایای دید گوناگون به مرگ باز میگذارد. آنها ضمن جولان دادن در گذرگاه تاریخ میتوانند مرگ را در قالب یک عقوبت بدفرجام برای مثال در ماجرای خودکشی هیتلر تصویر کرده یا آن را نوعی رهایی آسوده خاطر از حیات و عبور از این جهان به جهانی دیگر شبیه کوروش و بردیا تصویر کنند. میتوان مرگ را همچون بستری برای ماندگار شدن یک عشق نظیر رابعه دانست و یا آن را همچون امیرکبیر با آغوش باز پذیرفت.
با این حال به نظر میرسد محمدرضا هنرمند با «سمفونی نهم» در قیاس با عمده فیلمهای حاضر در جشنواره اثری متفاوت و خارج از فضای به اصطلاح آپارتمانی مرسوم با قصهها و تمهای معمول در سینمای اجتماعی را ارائه کند. شاید به همین دلیل است که نمیتوان فیلم او را در یک ژانر مشخص خلاصه کرد.
در«سمفونی نهم» همچنین شاهد بازیهای یکدستی از سوی بازیگران هستیم که البته هریک به سهم خود در مقاطعی کمرنگ و پررنگ میشوند. با وجود این که بخش عمده ای از داستان در گفت وگو میان دو نقش راحیل و عزراییل در مسیر رسیدن به روستا برای دفن همسر راحیل میگذرد، اما فلش بکها و طرح داستانهای فرعی در دل داستان اصلی مانع از خستگی مخاطب میشود. همچنین جاگذاری نشانههای مختلف برای پی بردن به کنه قصه از دیگر تدابیر نویسنده در طرح و فیلمنامه و کارگردان در اجرای آن است که به قوت اثر انجامیده است.
فیلمسازی درباره مرگ که علیرغم آیات و احادیث متعدد دینی درباره آن همچنان جهانی ناشناخته برای زندگان است، کاری سخت است و نوشتن درباره فیلمی که به این قصه میپردازد، سخت تر. با این حال محمدرضا هنرمند در مقام کارگردان و تیم سازنده او این سختی را به جان خریده اند.
رکسانا قهقرایی - روزنامه نگار
فراهنگ ** 9246 ** 1355 **
انتهای پیام /*