عدم توانمندسازی و جامعهای که هر روز ناتوانتر میشود- حامد اکبری*
اجتماعی
بزرگنمایی:
تبسم مهر - تهران- ایرناپلاس- پژوهشگر اقتصاد اطلاعات معتقد است مقاومت و عدمتوجه به تغییر مفهوم توانمندسازی میتواند مسیری کاملاً معکوس در مسیر توانمندکردن افراد را بپیماید و هر روز جامعه را ناتوانتر کند.
تبسم مهر - تهران- ایرناپلاس- پژوهشگر اقتصاد اطلاعات معتقد است مقاومت و عدمتوجه به تغییر مفهوم توانمندسازی میتواند مسیری کاملاً معکوس در مسیر توانمندکردن افراد را بپیماید و هر روز جامعه را ناتوانتر کند.
دهه اخیر از چنان رشد فناوری محور در حوزههای مختلف مخصوصاً فناوری اطلاعات و ارتباطات برخوردار بود که کمتر مفهومی را بتوان جستجو کرد در زیر فشار و سرعت تغییرات تکنولوژیها، تغییر معنای اساسی پیدا نکرده باشد.
در اکثر حوزهها فناوری اطلاعات و ارتباطات توانسته الزامات، ایستارها و الگوهای خود را به آنها تحمیل کند و اگر بگوییم همه حوزهها بهدنبال مسیر تعیین شده توسط تکنولوژیها در حرکت هستند، حرفی به گزاف نگفتهایم.
از جمله مفاهیمی که تحت تأثیر فناوریها، ظرفیتها و تغییرات سریع آن بهکلی تغییر معنا پیدا کرده، موضوع توانمندسازی است.
در ادبیات موجود برای معنای توانمندسازی، تعاریف متفاوت پر بسامدی ذکر کردهاند. از جمله اینکه بعضی توانمندسازی را با تفویض اختیار همپوشان دانستهاند و برای این امر، آمادگی برای پذیرش اختیار را پیشنیاز موضوع معرفی کردهاند و بعضی ایجاد ظرفیت پاسخگویی را هدف اصلی توانمندسازی با تعریف فوق میدانند.
در تعاریف دیگر، توانمندسازی را اساساً در معنای سازمانی آن اراده کردهاند و نگاه به طراحی و ساخت سازمان بهگونهای که افراد ضمن مدیریت فردی، آمادگی پذیرفتن مسئولیتهای بیشتری را داشته باشند، محل تأکید است.
بعضی توانمندسازی را ناظر به ایجاد ظرفیت برای آزاد کردن پتانسیلهای درونی افراد برای رسیدن به دستاوردهای بهتر معرفی کردهاند.
توانمندسازی را ایجاد ظرفیت بهینهسازی مستمر فعالیت اشخاص حقیقی و حقوقی نیز نامیدهاند. بعضی از توانمندسازی حول هدفی مشترک سخن راندهاند و اساساً آن را یک رویکرد سیستمی دانستهاند.
از جمله تعاریف جامعالاطرافی که میتوان برای توانمندسازی برشمرد، واگذاری اختیارات رسمی و قانونی و تفویض قدرت قانونی به افراد در راستای سیاستهای کلان مجریان، ذیل چتر سیاستها و همچنین بهینهسازی فرآیند تحقق اهداف فردی برای رسیدن به احساس بهتر از زندگی است.
هدف اصلی این یادداشت پرداختن به مفهوم توانمندسازی با عنایت به تغییرات مستمر و پرشتاب فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی و تکنولوژیهایی که هر روز سایه سنگینتری بر زندگی افراد میاندازند است. مدعای اصلی نگارنده این است که مقاومت و عدم توجه به تغییر مفهوم توانمندسازی و نپذیرفتن الزامات آن میتواند مسیری کاملاً معکوس در مسیر توانمند کردن یا توانمند شدن افراد را بپیماید و هر روز با جامعهای ناتوانتر از پیش مواجه باشیم. سه محور مهمی که کارشناسان در توانمند زیستن عنوان میکنند، تکرارپذیر بودن توانایی، همه بُعدی بودن آن و تمرکز روی نقاط قوت و ظرفیتهای افراد است.
بدیهی است که رشد فناوریهای نوظهور و گسترش و نفوذ پرشتاب فناوریها، هم بر تعداد موضوعات مرتبط با جامعه افزوده و هم از نظر وسعت و مدت و عمق ، همه ارکان زندگی فردی و اجتماعی را درگیر خود کرده و عملاً آشنایی، آموختن و تسلط بر آنها از عهده هیچ فرد، سازمان و دولتی بر نمیآید. رشد تکنولوژیها چنان سریع است که توانمندسازی که بر مفهوم آگاهیرسانی و آموزش و ایجاد ظرفیت عملیاتی اشخاص حقیقی و حقوقی استوار بوده، عملاً از این الزامات تهی و الزامات دیگری را با خود به همراه آورده است. این سرعت حیرتآور فناوریها،دست دولتها را هم بیش از پیش برای بهبود وضعیت آمادگیهای اجتماعی، هم از بعد نهادی و هم از بعد شهروندی بسته است. غالب دولتهای دنبال کننده سیاستهای لیبرال یا سوسیال و حتی دولتهای موسوم به دولتهای رفاه، همگی با لشکری از جاماندگان از منابع و فرصتها، بازارها و رقابتها مواجهاند.
سرعت این تغییرات بسیار بیشتر از توانایی دولتهای برای ایجاد آمادگیهای نهادی و همچنین بسیار بیشتر از توانایی افراد برای تطبیق و توانمند شدن است . چرا که علاوه بر تغییرات تکنولوژیها و فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی، بنا به شرایط بسیار متغیر جدید، سیاستها، قوانین و همچنین شرایط افراد پیوسته تغییر میکند و همگی با حجم زیادی از تغییرات دائمی مواجهیم که باید برای توانمندسازی از اساس معنا، روش و مسیر جدیدی را تعریف کنیم.
نگارنده بر این باور است با پیشرفت تکنولوژیها و فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی جدید، توانمندسازی اساساً نیاز به استفاده از روشهای دادهکاوانه دارد. برای روشنتر شدن موضوع باید بدانیم دادهکاوی عبارت است از کشف الگوهای پنهان از دادههای موجود.
در واقع با استفاده از علم و الگوهای دادهکاوی میتوان با استفاده از فناوریها، قوانین و مقررات را در قالب بستههای اطلاعاتی دادهمحور با پروفایلهای افراد حقیقی و حقوقی در قالب هویتهای دیجیتال قطع داد و با استفاده از آن حقوق و تکالیف هر فرد حقیقی و حقوقی را احصا و استحصال کرد.
هویت دیجیتال عبارت است از پروفایل دادهمحوری که از نظر حقوقی بتواند افراد را در فضای مجازی و دیجیتال نمایندگی کند. با عنایت و از تجمیع دو پیشفرض فوقالذکر میتوان نتیجه گرفت که با الگوهای دادهکاوی میتوان فرآیند استحقاق خدمات و تکالیف را برای افراد حقیقی و حقوقی عملیاتی کرد.
مفهوم استحقاق را هم میتوانیم به پتانسیل حقوقی پنهان افراد در میان سطور مفصل قانونها و سیاستها تعبیر کنیم. به عبارت دیگر با استفاده از دادهکاوی و هویت دیجیتال بهسادگی میتوان دریافت که بر اساس قوانین موجود و مقررات موجود و مختصات هویتی افراد، چه کسی مستحق دریافت چه خدمتی و در چه زمانی و با چه فرآیندی است و مسئول ارائه آن خدمت در فضای نهادی دولت چه مرجعی است.
مفهوم جدیدی که در اینجا به بحث کمک میکند، رِگ تِک regulation technology است که وظیفه ایجاد تطابقپذیری بیشتر بین کاربر و قوانین و مقررات را دارد.
به عبارت دیگر، میتوان نتیجه گرفت مفهوم توانمندسازی در دنیای امروز در گرو وجود و همهگیر شدن رگ تِکهای فردی و سازمانی است و میتوان در یک تعریف موسع اساساً دولت الکترونیک را یک رگ تک بزرگ و یکپارچه دانست که بناست بتواند بین دولت و شهروندان بر اساس قانونها و مقررات و سیاستهای موجود تطابق ایجاد کند.
مفهوم توانمندسازی اساساً زمانی به کار میرود که فقدان توانایی به دلایل مختلف گریبان موضوع یا گروهی از افراد را گرفته و سیاستگذاران برای حل مسئله به مفهوم توانمندسازی روی میآورند. از جمله توانمندسازیهای معروف، توانمندسازی حوزه زنان که به دلایلی تاریخی از تطابقپذیری با قوانین جاماندهاند و متأسفانه از حقوق خود محروم شدهاند و یا توانمندسازی فرودستان و محرومان اجتماعی از مهمترین حوزههای توانمندسازی در ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است.
حال که بحث را به اینجا رساندهایم، بد نیست بدانیم که غالب آحاد جامعه به دلیل «توسعه ناموزون دادهای و اطلاعاتی» از جمله فرودستان اطلاعاتی هستند و با عنایت به مقدمه بحث باید با استفاده از ظرفیتهای فناورانه موجود به جنگ جاماندگی از شتاب تغییرات تکنولوژیک رفت.
با ایجاد ظرفیت برای داشتن پروفایل کامل فردی بهعلاوه هویت دیجیتال، همه گروههای جامعه را میتوان توانمند کرد. توانمندسازی که افراد بتوانند با اتصال به رگ تکها و با زیرساخت هویت دیجیتال فردی بهصورت اتوماتیک و دائمی، از حقوق و تکالیف خود مطلع و همچنین ظرفیت برای جاری شدن خدمت بدون صرف وقت و انرژی و مهمتر از همه بدون نیاز داشتن به یادگرفتن فرآیند به آن دست پیدا کنند.
گروههای زنان، ایثارگران، دانشجویان، دانشآموزان، اصناف، سالمندان، روستاییان، محرومان و فرودستان، بیماران و کمبرخورداران اجتماعی از آن جهت که در سیاستهای کلان کشورها متولی مشخصی سازمانی برای مدیریت و توانمندسازی آنان پیشبینی شده، میتوانند گروههای پیشروی این ظرفیتسازی باشند.
بدیهی است پرداختن به این الزامات جهت توانمندسازی میتواند از خود تکنولوژیها در مقابل تهدیدات رشد تکنولوژیها بهره برد و عدم توجه به این تغییرات ساختاری میتواند جامعه را با تهدیدات بسیار خطرناک مواجه کند.
*پژوهشگر اقتصاد اطلاعات و دولت الکترونیک
انتهای پیام /*