سردرگمی و ناتوانی آهنگسازان جوان در ساخت موسیقی آکادمیک
فرهنگی و هنری
بزرگنمایی:
«پیروز ارجمند» مدرس دانشگاه و از آهنگسازان سینمای ایران معتقد است در عرصه آهنگسازی امروز ایران با جریان غالبی طرفیم که حتی اگر شارلاتانیسم هم نباشد، نشان از سردرگمی و ناتوانی آهنگسازان در ساخت موسیقی آکادمیک دارد.
تبسم مهر-در سالهای اخیر نقش عنصر ملودی در موسیقی سینمای ایران به تدریج کمرنگ شده تا آنجا که امروز موسیقی فیلم در سینمای ایران از حالت ملودیک و تماتیک سابق خود فاصله گرفته و به سمت فضاسازی و بافت هارمونیک رفته است.
برخی از هنرمندان موسیقی ریشه این تغییر رویکرد را در ضعف ملودینویسی آهنگسازان نسل جدید میبینند و عدهای آن را به عنوان خصیصهای زیباییشناختی در سینمای جهان بررسی میکنند.
پیروز ارجمند، مدرس دانشگاه و یکی از آهنگسازان سینمای ایران معتقد است علت کمرنگ شدن نقش تم غالب و ملودی در موسیقی فیلم ایران را باید در کمسوادی و تنبلی آهنگسازان امروز سینمای ایران جست.
ارجمند یک اتنوموزیکولوژیست، آهنگساز، نوازنده نی، سه تار، تنبک و دف است. وی دارای مدرک لیسانس موسیقی از دانشگاه هنرهای زیبا، فوق لیسانس پژوهش هنر از دانشگاه هنر و دکترای اتنوموزیکولوژی از دانشگاه مالایا کشور مالزی است. او از دی 1392 تا تیر 1394 مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد بود.
این آهنگساز تاکنون ساخت 250 موسیقی فیلم و سریال را به عهده داشته است که در این میان موسیقی فیلم سینمایی «سفر به چزابه» و سریال تلویزیونی «همسفر» بیش از باقی آثار وی شناخته شده است.
در چند سال اخیر موسیقی فیلم در سینمای ایران از حالت تماتیک و ملودیمحور به سمت فضاسازی و بافتهای هارمونیک تغییر مسیر داده است. آیا چنین نظری را قبول دارید ؟
- ارجمند : باید پذیرفت که این اتفاق افتاده است و در نگاه کلی باید گفت که موسیقی فیلم در سینمای دنیا از اواخر قرن بیستم به دو قسمت تماتیک و فضاپردازانه تقسیم شده و در بازههای زمانی مختلف هر کدام از این گرایشها کمرنگ و پُر رنگ شدهاند.
مهمترین دلیل این امر چیست؟
ارجمند : باید اذعان کرد حضور نسل آهنگسازانی که موسیقی را به شیوه آکادمیک دنبال میکردند در عرصه سینمای ایران به تدریج کمرنگ شده و آهنگسازان امروزی سواد و توانای کمتری دارند.
پس شما معتقدید کمرنگ شدن نقش ملودی و فضای تماتیک در موسیقی فیلم را نمیتوان یک خصیصه مشترک در جریان موسیقی فیلم دنیا دانست، بلکه آن را یک نقطعه ضعف میدانید؟
- ارجمند : قطعا همینطور است. مگر میشود موسیقی فیلم بدون تم باشد؟ انگار که بگوییم فیلمنامهای داریم که داستان اصلی و تم مشخصی ندارد. مگر سینمای بدون کشش دراماتیک را میتوان متصور بود؟ به عنوان مثال مگر موسیقی فیلم لالالند در همین چند سال اخیر به واسطه ملودی قدرتمند خود برنده اسکار نشد؟
یعنی شما گرایش به سمت موسیقی هارمونیک را در سینما کاملا یک نقطه ضعف میدانید؟
- ارجمند : الزاما اینگونه نیست. برخی از فیلمها بر موسیقی فیلم تکیه میکنند و برخی از فیلمها دارای فضای انتزاعی هستند. نمیتوان منکر هیچکدام از این دو حالت شد. در نگاه اول باید دید نظر کارگردان چیست؟ اما این سخن که زمان استفاده از موسیقی تماتیک گذشته را به هیچ عنوان نمیپذیرم.
آیا شما قبول دارید که کارگردانها ملودی قدرتمند را دشمن دیده شدن فیلم خود میدانند؟
- ارجمند : به صورت قدر مطلقی در این باره نمیتوان نظر داد اما در تاریخ سینمای جهان موارد زیادی وجود دارد که ملودی یک فیلم ماندگاری بیشتری داشته تا خود فیلم. حتی در برخی موارد فیلمهایی هستند که به واسطه ملودی خود در تاریخ سینما ماندگار شدند. از مثالهای مهم نقش غیر قابل انکار در تاثیر موسیقی بر فیلم میتوان به فیلمهای «لاو استوری» به کارگردانی آرتور هیلر و آهنگسازی فرانسیس له و فیلم «پدر خوانده» به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا و آهنگسازی نینو روتا اشاره کرد. اما همواره کارگردانها این تردید را دارند که موسیقی به دلیل نفوذ و قدرت زیاد تاثیرگذاری خود تمامیت فیلم را تحتالشعاع قرار بدهد. برای خود من این داستان اتفاق افتاده که کارگردان صراحتا گفته که طوری آهنگ نساز که قدرت کارگردانی من را زیر سوال ببرد.
جریان ساخت موسیقی در سینمای ایران را از این لحاظ چگونه ارزیابی میکنید؟
- ارجمند : در ایران در اکثر موارد آهنگسازان به واسطه قبول بیش از حد سفارش ساخت موسیقی اصطلاحا دچار فقر و کمبود ملودی و تم میشوند و به ناچار روی به سمت سرقت ملودی از موسیقی فیلمهای جهان میروند و در آثار آنها رگههای بسیار پُررنگی از موسیقی فیلمهای مطرح جهان دیده میشود و همچنین بیسوادی اهنگسازان باعث شده به استفاده از یک آکورد اکتفا کنند.
نقطعه آغازین این روند رو به پایین در آهنگسازی سینمای ایران از کجا آغاز شد؟
- ارجمند : در اوایل دهه هفتاد در دانشگاه تهران جریانی از آهنگسازی آغاز شد که تا به امروز ادامه دارد. این جریان حاصل تفکر اساتیدی بود که دروس آهنگسازی را تدریس میکردند. این نسل از مدرسین آغازگر جریان موسیقی آوانگارد در سیستم آکادمیک ایران شدند. این جریان به دانشجویان هم تسری پیدا کرد و اگر به آرشیو پایاننامههای آن دوره مراجعه کنید رد پای این تاثیر را به وفور در بین رسالههای دانشجویان آن زمان پیدا خواهید کرد که گرایش پُررنگی به موسیقی مدرن پیدا کرده بودند. از طرفی موسیقی مدرن بر خلاف موسیقی کلاسیک غربی دارای سنگ محک و متر و معیار مشخصی نیست. به همین دلیل این آهنگسازان شله قلمکاری از اصوات را به عنوان موسیقی مدرن تولید کردند. این دوره با رواج امکانات نرمافزاری ساخت موسیقی همزمان شده بود و سهلالوصول بودن ساخت آهنگ با این امکانات در پناه سنگری به نام موسیقی مدرن باعث تولد نسلی از آهنگسازان شد که عملا از ساخت یک دوئت برای پیانو و ویلن ناتوان بودند.
یعنی این جریان تا به امروز ادامه یافته است؟
- ارجمند : امروزه در آهنگسازی با جریان غالبی طرفیم که باید نام شارلاتانیسم مدرن بر آن گذاشت، حتی اگر شارلاتانیسم هم نباشد نشان از سردرگمی و ناتوانی آهنگسازان در ساخت موسیقی آکادمیک دارد.
پس میتوان نتیجه گرفت شما با نگاهی آسیبشناسانه به این نسل، معتقدید که با نسلی کمتوان و کمبنیه مواجه هستیم؟
- ارجمند : بله قطعا. امروزه با نسلی روبهرو هستیم که با کمترین تلاش در پی کسب بیشترین نتیجه هستند. در دورهای که به تربیت آهنگسازان قدرتمندی منجر شد ابزار کار آهنگسازان جز کاغذ پارتیتور، یک مداد و یک مداد پاککن چیز دیگری نبود. موسیقی را در ذهن میشنیدند و به قلم میآوردند. لایه به لایه صداها را در ذهن میساختند و مینوشتند. امروزه آهنگسازان اصلا پارتیتور نمینویسند و در پشت بهانههایی همچون ساخت موسیقی مینیمالیستی پنهان میشوند.
یعنی معتقدید تکنولوژی بیش از آنکه به پیشرفت جریان موسیقی منجر شود باعث تربیت نسلی تنبل و راحتطلب شده است؟
- ارجمند : منکر تاثیرات مثبت تکنولوژی نمیشوم اما باید گفت این تکنولوژیها نسلی را بار آورده که بیشتر با ترکیب اصوات الکترونیک و با بهرهگیری از عنصر تصادف چیزی را خلق میکنند که فقط نام آن را میتوان موسیقی گذاشت. اطمینان دارم بسیاری از آهنگسازان اگر روزی هنگام ساخت موسیقی با قطع برق یا خاموش شدن کامپیوتر خود روبهرو شوند دچار فقر دانش آهنگسازی شده و اصطلاحا هنرشان ته کشیده و خاموش میشود.