واگویههای سینمایی(5)| نسبت "23 نفر" و "شبی که ماه کامل شد" با شعبده سینما
فرهنگی و هنری
بزرگنمایی:
تبسم مهر - انگار کارگردان میخواسته تو را واقعاً توی این فضای واقعی و نه یک فضای مجعول قرار دهد، گویی خود را مقید کرده که از هر ابزاری که سینما را به شعبده تبدیل میکند پرهیز داشته باشد و تمام توانش را بر روایت غیرپیچیده و واقعی از یک موقعیت خاص قرار دهد.
تبسم مهر - انگار کارگردان میخواسته تو را واقعاً توی این فضای واقعی و نه یک فضای مجعول قرار دهد، گویی خود را مقید کرده که از هر ابزاری که سینما را به شعبده تبدیل میکند پرهیز داشته باشد و تمام توانش را بر روایت غیرپیچیده و واقعی از یک موقعیت خاص قرار دهد.
- اخبار فرهنگی -
خبرگزاری تسنیم ــ کیوان امجدیان
دیروز 3 فیلم یلدا، جمشیدیه و مردی بدون سایه در سالن رسانه اکران شد و امروز فیلمهای "دیدن این فیلم جرم است"، "بیست و سه نفر" و " پالتوشتری" قرار است در سالن رسانهها نمایش داده شود.
یکی دو شب قبل در سینماهای مردمی دو فیلم را دیدم که درباره آنها خواهم نوشت؛ "بیست و سه نفر" و "شبی که ماه کامل شد".
بیست و سه نفر فیلم بدی نیست، از این حیث که با مخاطبش صداقت دارد و به او دروغ نمیگوید. موسیقی متن فیلم کار آریا عظیمینژاد است و طبیعتاً برای او هیچ کاری ندارد که از جعبه جادویی موسیقیاش یک ریتم حسی و کاملاً درگیرکننده در بیاورد و بگذارد توی مشت کارگردان تا او هم با کمک داستان خوب و چند حرکت آهسته و دیزالو و همین موسیقی آریا مخاطبش را خیس اشک از سالن سینما بیرون بفرستد.
اما کارگردان فیلم ترجیح داده بهعوض جعل لحظهها و ساختن دنیایی متفاوت با جهان واقعی، دنیای فیلمش را به جهان واقعی نزدیک کند، روی همین حساب هم هست که وقتی ابتدای فیلم حمله رزمندهها به نیروهای عراقی و شکست دادن ابتدایی آنها و اسیر گرفتن و... را میبینید نه حسی از نماهای حسی و استفاده از تکنیکهای تصویری بهقصد اشک گرفتن یا ایجاد روحیه حماسی هست و نه حتی نشانی از یک موسیقی که روی صندلی میخکوبت کند.
همه چیز واقعی است، انگار کارگردان میخواسته تو را واقعاً توی این فضای واقعی و نه یک فضای مجعول قرار دهد. گویی خود را مقید کرده که از هر ابزاری که سینما را به شعبده تبدیل میکند پرهیز داشته باشد و تمام توانش را بر روایت غیرپیچیده و واقعی از یک موقعیت خاص قرار دهد. فیلم تا اندازه زیادی به کتابی که از آن اقتباس انجام شده وفادار مانده و شاید اصلاً چیزی که باعث میشود این فیلم فقط در حد یک اثر خوب و نه یک فیلم درخشان بماند همین وفادار ماندن به متن است. شاید اگر در این فیلم زاویه دید عوض میشد و شخصیت محوری از 23 نفر به ملاصالح تغییر میکرد آن وقت مخاطب با رضایت خاطر بیشتری از سینما بیرون میرفت، به هر روی این فیلم میان فیلمهای دفاع مقدس کاری تازه و تجربهای قابل احترام است که میتواند در سالهای بعد هم اشکالات ساخت این دست از فیلمهای دفاع مقدس رفع شود و 23 نفر نقطه شروع خوبی برای ساخت آثاری متفاوت در حوزه دفاع مقدس باشد.
شبی که ماه کامل شد از آن دست فیلمهاست که هم فیلم خوبی است.
فیلم یک فیلم خوب است، با چند ایراد، فیلمی که در آن شخصیتها خوب پردازش میشوند. بازیها درخشان است و در آن خانم آبیار از ابزارهای شعبده برای سینمایش بهشکلی حرفهای و خوب استفاده کرده است. اساساً همین شعبده دانستن باعث میشود تا مخاطبان بهوجد بیایند و گمان کنند که مهمترین و عجیبترین اتفاق مقابل چشمان آنها دارد روی میدهد، درست مثل وقتی که یک شعبدهباز بسیار متبحر آدمی را از وسط نصف میکند یا از دیوار چین رد میشود.
کار خانم آبیار هم همین است، صدالبته بد هم نیست و حاصل نوعی نگاه به سینماست، نگاهی که معتقد است کارگردان باید با استفاده از هر تکنیکی که امکانش هست و با بهترین موسیقی و فیلمبرداری و گریم و... کاری کند که وقتی یکی از دو شخصیت اصلی و نزدیک فیلم آن یکی را کشت مخاطب روی صندلی میخکوب شود و تا چند روز خوابش نبرد. فیلم خانم آبیار بهاندازه ای، این کار را دقیق و درست انجام داده که هیچکس به ذهنش نمیرسد که؛ چرا در این فیلم با موضوع ماجرای ریگی هیچ ردی از عملیات اطلاعاتی دستگیری ریگی نیست؟ چطور ممکن است یک داستان را که بهواسطه بخش آخرش شهرت یافته به فیلم تبدیل کنی و اصلیترین بخش یعنی همان آخر ماجرا را کار نکنی؟
با وجود این، فیلم "شبی که ماه کامل شد" نشان داد که خانم کارگردان کاربلد و حرفهای در کارش به بلوغ قابل قبولی رسیده و در آینده از این خانم کارگردان میتوان فیلمهایی درخشان و ماندگار در سینما دید.
و اما امروز:
دیدن این فیلم جرم است، فیلمی که گمان میکردم اثری هنری است و حاصل شکستن بغض فروخورده جماعتی که از همه طرف مورد حمله هستند. تصوری که دارم به اشتباه بودنش پی میبرم، در مطلب بعدی چونوچرایش را توضیح خواهم داد.
پالتوشتری هم اولین تجربه کارگردانی مهدی علیمیرزایی است. او پیشتر نویسندگی فیلمنامه فیلمهای «گشت ارشاد1» و «در مدت معلوم» را بهعهده داشته است و بهنظر میرسد مختصات فیلمهای کمدی را میشناسد و میتواند از مخاطبش خنده بگیرد. فیلم او ظاهراً یک درام کمدی پربازیگر درباره وضعیتهای پیچیده رفاقت و رقابت است و سرمایهگذاری و تهیهکنندگی آن را مجید شیخانصاری بهعهده داشته است. البته بنیاد سینمایی فارابی هم کنار این کارگردان فیلماولی، مشارکت و تسهیلات داشته است.
سام درخشانی، بهاره کیانافشار، لیندا کیانی، شاهرخ فروتنیان، افسانه چهرهآزاده، پریوش نظریه، رضا شیخانصاری (تهیهکننده فیلم) بازیگرانی هستند که در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند.
انتهای پیام/*