رضا صفری
تاکتیک « میخواهند در پیاده روها دیوار بکشند» فقط یک بار جواب میدهد!
سیاسی
بزرگنمایی:
تبسم مهر - بهتر است که دولت بیش از این خودزنی نکرده و به فکر حل مشکلات مردمی باشد که از بی تدبیری ژنرالهای آن! جانشان به لب رسیده است.
تبسم مهر - بهتر است که دولت بیش از این خودزنی نکرده و به فکر حل مشکلات مردمی باشد که از بی تدبیری ژنرالهای آن! جانشان به لب رسیده است.
گروه سیاسی خبرگزاری فارس، رضا صفری - گاهی اوقات احساس میکنیم که جناب روحانی، رئیس جمهور کشوری غیر از کشور جمهوری اسلامی ایران است؛ سوال هایی در ذهن ساخته و جواب آن را هم خود میدهد؛ و یا گزارش هایی را ارائه میدهد که مردم با گوشت و خون خود خلاف آن را احساس میکنند؛ ایشان در دیدار وزیر، معاونین و مدیران وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات جملاتی را بر زبان آورده که با واکنش جامعهی رسانه ای، خواص و مراجع تقلید روبرو شده است.
پرداختن به حواشی، از خصوصیات آشکار رئیس جمهور، و مخصوصاً اصلاح طلبان بوده و اساساً زنده ماندن نام آنها در سپهر سیاست کشور، تا زمانی است که در دریای حواشی شنا کنند و دیگران را هم به جای توجه به مسائل اصلی، به گرداب حواشی بکشند؛
این شیوه برای خواص به اندازه ای نخ نما شده که نیاز به پرداختن ندارد اما حال که رئیس جمهور اصرار دارد تا از مسائل اصلی فاصله بگیرد، چند جمله را باید متذکر شویم تا یک بار دیگر به خلاف خواست جناب روحانی به اصل قضیه ای که ایشان فراموش کرده برسیم:
* برگشتن به دوران قاجار!؟
رئیس جمهور گفته است که : « مقاومت در برابر فناوریها و تحولات نوین، رویکردی قدیمی است» « شناخت درست و فرهنگ سازی، تنها راه مدیریت و پیشگیری از مشکلات فناوری است »« نمیتوانیم زندگی مردم را از تحولات فناوری و ارتباطی جدا کنیم»
از آنجایی که سیاست چندساله دولت نشان داده که در جاهایی با مدیریت فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه قاجار شباهت دارد، رئیس جمهور نیز از نظر نگاه به تکنولوژی هنوز در حال پاسخگویی به سؤالات و دغدغههای همان زمان است؛ منتقدین رئیس جمهور اگر بیشتر از ایشان از فناوریها و تحولات نوین استفاده نکنند، کمتر از ایشان هم از آنها استفاده نخواهند کرد.
هیچ کس نمیگوید به عصر درشکه برگردیم؛ مگر آنکه دولت با سیاسی کاری خود مردم را مجبور کند تا با پرداخت پولهای هنگفت، ارابههای تاریخ مصرف گذشتهی ایرانخوردرو و سایپا را سوار شوند؛ و علاوه بر آن از جیب همین مردم، پول زبان بسته برای جلوگیری از ورشکستگی آنها اختصاص دهد.
کسی نگفت که با اسب و قاطر در سطح شهرها تردد کنیم و یا نامه به کبوتر بسپاریم؛ اما قرار هم نیست به خاطر کم کاری و نگاه عهد قجری برخی از مسئولین، هر کسی محرم اسرار ملت ایران شده و اطلاعات کشور به همین راحتی در اختیار برنامه ریزان و دشمنان خارجی باشد؛ امروزه ثروتمندترین شرکتها در دنیا، شرکتهای فعال در زمینهی فناوری ارتباطات، اطلاعات و تکنولوژیهای مربوط به آن هستند؛ طلای نامرئی در زمان ما همان اطلاعاتی است که جناب روحانی به عمق اهمیت آن پی نبرده اند.
* اشتباه گرفتن جایگاه ریاست جمهوری با جایگاه سخنرانی و معلم پرورشی
از آنجایی که رئیس جمهور، جلسات دولت را بهترین مکان برای تمرین سخنرانی میدانند، این بار سخن از کلیشهی فرهنگ سازی بر زبان میآورد اما باید پرسید که آیا همان فرهنگ سازی صورت گرفته در زمینهی حجاب و عفاف مدنظر ایشان است- که هیچ گاه نفهمیدیم به کدام سوراخ گریخت و چه کسی را باید به خاطر آن بازخواست کنیم؟ - یا فرهنگ سازی موجود در سند 2030 ؟
بسیاری از اوقات، اولین مخاطب سخنان رئیس جمهور، خود اوست؛ همهی مردم، تقریباً خوب و بد را میدانند؛ اما شخص رئیس جمهور در مورد اجرا و عدم اجرای این خوب و بد در دولت چه کار میکند؟ مردم او را انتخاب نکرده اند که به جلسات بیاید و سخنرانی کند؛ بایدها و نبایدها به درد مردم نمیخورد؛ رئیس جمهور معلم پرورشی نیست بلکه بالاترین مقام و مرجع اجرایی کشور برای اجرای همین امور است.
انتظار داریم رئیس جمهور در جلسات مربوط به ادارهی امور کشور، مدیران خود را بازخواست کند، مثلاً در همین جلسه به جای صحبت از تاریخچهی دوش و خزینهی حمام! و بیان خاطرات خود ، از وزارت ارتباطات بخواهد که در مورد شبکهی ملی اطلاعات، حمایت از پیامرسانهای داخلی، علت گرانی اینترنت، فضای افسارگسیختهی مجازی و ...توضیح دهد.
* اسلام رحمانی روحانی و تناقضات آن
عملکرد جناب رئیس جمهور، نشان داده است که شاید توانایی مذاکره و امتیاز دادن را داشته باشد اما در اداره کردن معیشت و زندگی مردم ناتوان و بی تدبیر بوده و از طرفی در فهم مسائل دینی نیز ذهن ایشان قاصر است؛ تا جایی که یکی از مراجع تقلید اخیراً به دلیل اظهارات پوپولیستی رئیس جمهور در جلسهی مذکور گفته است : « اقتصاد، سیاست و ادارهی کشور برای شما، ولی بیان احکام شرعی را برای حوزه بگذارید؛»
رئیس جمهور با اظهار نظرهای خاص خود بارها نشان داده است که به خلاف ادعای دین شناسی که دارد، بهتر است دیگر در زمینههای دینی نظریه پردازی و اظهار نظر نکند؛ زیرا ممکن است یا به اشتباه سخن بگوید و یا اینکه موجب تزریق لیبرالیسم در امور اجرایی کشور شود.
چند نمونه وجود دارد که رئیس جمهور در تفسیر دین نیز نان به نرخ روز میخورند.
در جریان مذاکرات برجام، سخن از صلح امام حسن علیه السلام به زبان میآورد؛ اما هیچ گاه نمیگوید که راحت طلبی و سختی جهاد در برابر دشمن کار را به برجام نافرجام رساند، نه خیانت برخی از یاران در داخل کشور که بخواهیم آن را با صلح امام حسن مقایسه کنیم؛ اگر تحمیلی بوده باشد، این تحمیل از جانب کسانی است که سخن از صلح امام حسن بر زبان میآورند.
یا اینکه هنگام مذاکرات، از کربلایی که در ذهن خود ساخته، درس مذاکرهی امام حسین علیه السلام با دشمنان میگیرد؛ اما هنگامی که در برجام شکست میخورد، از همان کربلا، درس ایستادگی و مقاوت میگیرد!
بعید نیست که در آیندهی نزدیک، رئیس جمهور fatf را با صلح حدیبیه و امثال آن مقایسه کند؛ کاری که قبلاً در مورد برجام صورت گرفته بود؛ اما باید دانست که صلح حدیبیه به فتح مکه و پیروزی اسلام منجر شد، در صورتی که وزیر امور خارجه و رئیس جمهور هیچ تضمینی برای حل مشکلات کشور بعد از تصویب fatf نمیدهند؛ و به دلیل ناتوانی در ادارهی کشور درمانده شده اند.
علاوه بر آن، یکی از عجایب روزگار این است که جناب روحانی اسلام را در زمان ما به گونه ای تفسیر کرده اند که هم امام خمینی ره در آن به عنوان یک احیاگر قلمداد میشود و هم جمهوری اسلامی را تا مرحلهی حکومت واتیکان تنزل میدهد! شاید این از اثرات تحصیل در اسکاتلند باشد و بعید است که در حوزهی علمیه این سخنان را یاد گرفته باشند!
* اینها هم خواستههای مردم هستند
روحانی گفته است که : « نمیتوان با خواست عمومی مردم مبارزه کرد و این کار نه شدنی و نه مشروع و قانونی خواهد بود »
خواست عموم مردم به خودی خود، نه بیانگر شرعی بودن و نه بیانگر خلاف شرع بودن امور است؛ هرچند که خواست عموم مردم، مورد احترام است اما در هیچ کجای منابع دینی به عنوان یکی از ادلهی اثبات احکام شریعت ذکر نگردیده است تا مخالفت با آن خلاف شرع محسوب شود؛
اساساً حکومتها نقش اساسی در تعیین خواست مردم میتوانند ایفا کنند؛ در صورتی که مردم حق را ببینند و از سوی مسئولین نیز فریب و نیرنگ وجود نداشته و دیوار اعتماد فرونریخته باشد، حتماً با حکومت در اجرای عدالت همکاری خواهند کرد؛
معصومین علیهم السلام تمام تلاش خود را کرده اند که خواست عموم مردم مطابق با شریعت محمدیه باشد، نه اینکه دست روی دست گذاشته باشند تا مردم به هر طرف که میخواهند بروند و در دام سیاست بازها بیفتند؛ البته هیچ کس را هم به اجبار مسلمان نکرده اند، اما بعد از مسلمان شدن پایبندی به احکام را از آنها خواسته و امر به معروف و نهی از منکر را هم به درستی انجام داده اند؛
ما به رئیس جمهور که به دنبال اجرای خواست عموم مردم است و مخالفت با آن را خلاف شرع میدانند، چند نمونه از خواستههای به حق مردم را یادآور میشویم:
خواست عموم مردم این است که عده ای که نه تنها برنامه 100روزه، که برنامهی مناسب پنج ساله و 8 ساله هم برای ادارهی کشور ندارند نباید مردم را فریب دهند و بعد بگویند ما چنین حرفی نزدیم؟ اگر خلاف وعدهی خود عمل کردند حتماً محاکمه شوند؛
خواست عموم مردم این است که برادر و نزدیکان مسئولین، به عنوان خط قرمز حساب نشوند و اجازهی حسابرسی و برخورد با آنان وجود داشته باشد؛ و بازخواست آنان، به نام تسویهی حساب سیاسی تمام نشود؛
خواست عموم مردم این است که ایرانخودرو و سایپا با سیاست بازی دولت اداره نشود و بازار خودروی کشور به دلیل حمایتهای نا به جای دولت، در گروگان این دو شرکت ورشکسته نباشد؛ پول دولت هم به بهانهی حمایت از کارگر ایرانی و تولید ملی – بخوانید میلی - به حلق این دو خودروساز نالایق سرازیر نشود.
خواست عموم مردم این است که بانکها از بنگاه داری و رباخواری بیرون بیایند و خون مردم را درون شیشه نکنند و شعبههای اضافی آنان تعطیل شود؛ به گونه ای نباشد که جوانان برای چند میلیون وام ازدواج مشکل داشته باشند اما عده ای به راحتی وامهای کلان بگیرند.
خواست عموم مردم این است که مابه التفاوت حاصل از خرید و عرضهی اینترنت به مردم، به جیب گروه و یا عدهی خاصی نرود و همچنین به گونه ای نباشد که استفاده از پیامرسانهای خارجی و دانلود عکس و فیلم توسط مردم، برای ارائه دهندگان اینترنت سود آوری بیشتری داشته باشد.
اگر رئیس جمهور راست میگوید، دخل و خرجهای حاصل از توافق با تلگرام و قراردادهای حوزهی ارتباطات را برای مردم با سند ارائه دهد؛ به یقین این موضوع با اهمیتتر از موضوع فیلتر است که در همه جای دنیا حتی در آمریکا و چین هم به صورت موجبهی جزئیه پذیرفته شده است.
رئیس جمهور و وزیر به زعم او موفق ارتباطات، بگویند که چه تعداد سرور و چه مقدار پهنای باند به جاسوس افزار تلگرام داده شده و چه مقدار در اختیار شرکتهای ایرانی قرار گرفته است؟
مردم باید بدانند آیا از تلگرام و اینستاگرام هم مانند بقال سرکوچه، مالیات دریافت میشود؟ یا شأن آنها اجل از این حرف هاست؟
خواست عموم مردم این است که به جای خصوصی سازی، اختصاصی سازی و رانت سازی صورت نگیرد؛ امتیازات دولتی به عده ای خاص داده نشود؛ تا چه اندازه دولت این موارد را رعایت کرده و با متخلفین برخورد کرده است؟
خواست عمومی این است که بدانند دولت در بحران ارزی امسال کجای قضیه بوده است؟ آتش بیار بوده یا به عمد، خود آتش آن را روشن کرده و یا در ادارهی آن بی عرضه بوده است؟
خواست عموم مردم این است که دولت به جای بازی با فکر و ذهن آنها و گره زدن ادارهی کشور به برجام و fatf، به نیروی داخلی و جوان کشور، به معنای واقعی – نه لفظ پردازی - تکیه کند.
خواست عموم مردم تحقق کامل- نه سلیقه ای - جمهوری اسلامی امام خمینی ره است؛ رئیس جمهور و دولت چقدر در مسیر تحقق آن قرار دارند؟
از آنجایی که رئیس جمهور دغدغهی رعایت شرع دارند!، گمان نمیکنم با وجود این همه ابهامات بتوانند شبها به راحتی سر به بالین بگذارند؛ زیرا شرعاً باید پاسخگوی مردم باشند!
* انحصار تدبیر در روحانی و دوستان!
جناب روحانی در جای دیگر میگوید که : « انحصار در هیچ پدیده ای جواب نمیدهد؛ چه در رسانه و چه در فناوری »
سوال اینجاست که در کشور ما چه کسانی موافق انحصار و یا رانت هستند؟ چه کسانی به نام خصوصی سازی، کارخانههای کشور را با قیمتی پایینتر به عده ای خاص واگذار کرده و رشت الکتریک و امثال آن را با خاک یکسان کردند؟ نام آنها را به زبان بیاورد؛ چه کسانی با سکوت خود از این دسته افراد حمایت میکنند؟ آیا جناب روحانی جرأت برخورد با آنان را دارد؟
چه کسانی در زمانیکه باید برای تولید و حمایت انواع پیامرسانها زحمت میکشیدند، وقت را هدر داده، با تلگرام مذاکره کرده و موجب رشد و اشتغال برای جوانان خارجی شدند!؟ چه کسانی باعث شدند فضای مجازی کشور به انحصار خارجیها دربیاید؟
به راستی مصرف کننده بودن و امضاء توافق با یک شرکت خارجی چه تخصص پیچیده ای میخواهد که یک بی سواد هم ازآن ناتوان باشد؟ اتفاقاً گاهی اوقات یک بی سواد هم میتواند منافع و مضرات پدیده ای را پیش بینی کند و بعد قرارداد بنویسد، اما شاهد هستیم که برخی از مسئولین هنوز نمیتوانند.
بزرگترین انحصار این است که دولتی خود را عقل کل و سلطان تدبیر بداند و انتقاد دلسوزان نظام را هم، پشت گوش خود بگذارد؛
* به نام جوانان به کام ژنرالهای بازنشسته
رئیس جمهور میگوید : « هر کجا مسئولیتی به جوانان و بانوان واگذار شد، ضرر نکردهایم؛»
سؤال اینجاست که بر اساس وعدهی رئیس جمهور در انتخابات مبنی بر استفاده از جوانان، چند وزیر کمتر از 40 سال، در کابینه حضور دارند؟ اگر ایشان میخواستند فرصت را به جوانان بدهند باید جوانان نخبهی سی ساله را به عنوان وزیر و رئیس و استاندار معرفی میکردند؛
در حالیکه ما شاهد هستیم برخی از وزرا و مسئولین در دولت تدبیر و امید! براثر سونامی قحط الرجال و بر اساس قانون پایستگی انرژی!، هیچ گاه خالی از مسئولیت نیستند و از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشوند و پست میگیرند؛ حتی به دلیل کمبود منابع انسانی! – به زعم رئیس جمهور -، برخی از آنان چندین پست را هم اشغال کردند.
چگونه است که ایشان از واگذار کردن امور به جوانان ضرر نکرده اند اما هنوز هم دولت دوازدهم یکی از کهنسالترین دولتهای جمهور ی اسلامی محسوب میشوند؛ باید گفت که یا جوانان عرضهی ادارهی امور را ندارند – که خلاف ادعای شما و تجربهی دفاع مقدس است – و یا لیاقت دارند و شما از آنها استفاده نمیکنید و به اطرافیان خود بها میدهید؛ در هر دو صورت رئیس جمهور در حق آنها ظلم کرده است؛ اگر جوانان خوب هستند چرا به آنها مسئولیت ندادید و اگر قدرت ادارهی امور را ندارند، چرا چنین سخن دروغی برای فریب آنان به زبان میآورید؟
جایگاه جوانان ایرانی که مدلهای زیبای خودرو را نیز هم اکنون طراحی کرده اند در کجای ایرانخودرو و سایپا است؟ در کجای جلسات دولت حضور دارند؟
* دیکتاتوری رسانه ای و تناقض رسانهی آزاد!
در مورد رسانه ها، روحانی گفته است : « رسانهی آزاد نداریم »
اما باید گفت که رسانهی آزاد مورد نظر رئیس جمهور و دوستان ایشان، عین دیکتاتوری و استبداد است؛ هفته نامهها و روزنامه بارها و بارها به دلیل شکایت دولتیها توقیف شده اند؛
صدا و سیما فرصتهای زیادی برای دفاع از برجام در اختیار دولت گذاشت اما وقتی همگان مزهی پوسیدهی گلابیهای برجام را با تمام وجود چشیدند، رئیس جمهور انتظار چه نوع وارونه نمایی از رسانهها دارند؛ رسانهها نه صدای دولت، که باید صدای مردم باشند؛ ؛ بعد از فتنهی 88 برخی از معترضان، به مناظره دعوت میشدند اما به دلایلی به مناظره نمیآمدند؛ ممکن است که رئیس جمهور در سخنرانی ها، از خود تصویر قهرمان بسازد اما هیچ گاه نباید انتظار داشته باشد که رسانهی ملی به رسانهی میلی دولت تبدیل شده و چشم از واقعیتها ببندد.
اگر ایشان صدای مردم را هنوز نشنیده اند بهتر است کمی از جای گرم و نرم خود بلند شده و در خیابانها و سفرها از ماشین خود پیاده شوند تا صدای همهی آنها را بشنوند؛ مطمئن باشند که کسی ایشان را ترور نمیکند؛ زیرا نه مانند شهید بهشتی کار کرده و نه مانند شهید مطهری فکر میکنند؛ اما ظاهراً قرار است ایشان انگشت اشاره در یک گوش خود گذارده و با گوش دیگر فقط صدای اطرافیان خود را بشنوند.
هم اکنون مدت زمان زیادی است که دولت، سخنگو ندارد؛ بنابراین دولتی که به اندازهی کافی برای رسانهها ارزش قائل نیست و گفتگوی رئیس جمهور در تلویزیون نیز کانالیزه شده و به خواست مکتب اعتدال! است، رسانهی آزاد به چه کارش میآید؟ شاید منظور جناب روحانی، رسانه ای آزاد از مردم و چسبیده به غرب گرایان باشد؛ بنابراین بهتر است ایشان برای به کرسی نشاندن حرفهای خود به رسانه هایی که در موقع انتخابات مردم را فریب میدادند، توجه بیشتری داشته باشند؛ چون آنها در این زمینه آزادترین رسانهها هستند!
* چه خبری در راه است؟
بعد از این سخنان رئیس جمهور، برایمان سؤال پیش آمده که چه برنامه و یا عملیات روانی ای در دست اجراست که دوباره ایشان به کانال حجاب، آزادی و فیلترینگ زده اند؟ بهتر است جناب روحانی بداند که تاکتیک « میخواهند در پیاده روها دیوار بکشند » برای همیشه به زباله دان تاریخ سپرده شد و همان یک بار بود که جواب داد.
بعد از آنکه رحم اجاره ای مورد نظر اصلاح طالبان، دچار سقط جنین شد، دست و پا میزنند تا خود را از دولت جدا نشان دهند! صاحب نظریهی « تکرار میکنم » نیز فعلاً پیدایش نیست.
انتخاباتی هم وجود ندارد که برخی از سلبریتیها ی سطحی نگر، به عنوان پیاده نظام، مردم را فریب دهند؛ آنها بعد از انجام نقش خود در فیلم انتخابات، هم اکنون مشغول توئیت بازی و سلبریتی گری و یا مشغول بازی با سگها و گربههای خود هستند؛ اگر حجت اشرف زاده هم بخواهد « دوباره ایران » خود را برای حمایت از جناب روحانی بخواند باید تغییر قافیه داده و مرثیهی « دوباره ویران » را به عنوان پاداشی برای تلاشهای غرب گرایان سطحی نگر بخواند.
اینجا دیگر نه آخر خط، که بعد از آخر خط است؛ بنابراین بهتر است که دولت بیش از این خودزنی نکرده و به فکر حل مشکلات مردمی باشد که از بی تدبیری ژنرالهای آن! جانشان به لب رسیده است؛ اگر فرصت مقام معظم رهبری به دولت و احترام به رأی مردم نبود، مردم هم اکنون پاستور و سعد آباد را بر سر روحانی و تدبیرهای او خراب میکردند؛ زیرا دیگر نه تنها اکثریت بلکه حتی اقلیتی هم برای روحانی باقی نمانده است که برای او به خیابان بیایند و برقصند.
انتهای پیام/