بزرگنمایی:
محمد کرمی نیا گفت: برای بهره گیری از قرآن در تولید علوم انسانی اسلامی تسلط بر تفسیر موضوعی و تفسیر قرآن به قرآن که روش تفسیر المیزان است، راهگشاست، اما نباید از روایات معتبر هم غافل بود.
خبرگزاری تبسم مهر، گروه دین و اندیشه: محمد کرمینیا، قرآن پژوه و عضو باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان و دبیر علمی همایش پژوهشهای قرآنی در گفتگویی به سؤالات پیرامون رابطه قرآن و علوم انسانی پاسخ داد که از نظر شما می گذرد:
*نظر شما در مورد ضرورت پرداختن به مباحث قرآن و علوم انسانی چیست؟ و قرآن در چه مباحث علوم انسانی تأثیر بیشتری دارد؟
«ان هذا القرآن یهدی للتی هی أقوم»؛ چنان قرآنی به عنوان مبنای اصلی زندگی بشر نباید مهجور بماند، لذا باید همواره در معرض تدبر باشد و آن چه برای سعادت انسانها اقوم است، از ظهر و بطن، بلکه بطون آن استخراج گردد. با توجه به اینکه قرآن (تبیان کل شی) است، در همه مباحث علوم انسانی تأثیر دارد. نمی توان گفت: کدام کمتر و کدام بیشتر؟ بستگی دارد که ما بیشتر به کدام یک عنایت بیشتری داشته باشیم. اگر فقیه به آیات احکام و عالم اخلاقی به آیات اخلاق و عالم اقتصادی به آیات اقتصادی می پردازد، دلیل این نیست که قرآن در زمینه های دیگر ساکت است.
با توجه به اینکه قرآن (تبیان کل شی) است، در همه مباحث علوم انسانی تأثیر دارد
*ارزیابی شما از مباحث قرآنی با رویکرد علوم انسانی در میان مسلمانان چگونه است و در آینده چه چشم اندازی را برای آن ترسیم میکنید؟
اگر مسلمانان با رویکرد علوم انسانی به قرآن روی می آوردند، گرفتار آن چه غربیان به نام علوم انسانی- که بر مبانی کفر و الحاد بنا گشته- آورده اند، نمی شدند. اکنون که تا حدودی مسلمانی بیدار شده و به فکر افتاده اند که علوم انسانی اسلامی را از آیات و احادیث استخراج کنند، چشم انداز روشن و امیدوار کننده ای مشاهده می شود. باید تلاش کرد تا هر چه زودتر این ایده والای قرآنی تحقق یابد.
*امکانات قرآن پژوهی در حوزه علوم انسانی به چه میزانی است و حضرت عالی چه راهکارهایی را برای ارتقا سطح آن پیشنهاد میکنید؟
با توجه به این که امروزه در حوزه و دانشگاه و پژوهشگاه ها، علوم قرآنی مورد توجه واقع شده و افراد کثیری در سطح چهار حوزه یا دکتری دانشگاه حضور دارند و برخی به مرتبه اجتهاد رسیده اند، باید اینان را برای تدبر تام در آیات مربوطه به علوم انسانی تشویق کرد. منظور از تشویق ایجاد انگیزه است. باید تقاضائی باشد تا افراد به فکر عرضه کالای علمی بیفتند. اگر تقاضا نباشد نه تولید کالا ممکن است و نه تولید فکر و علم.
*با چه روش هایی می توان از قرآن کریم مباحث علوم انسانی را کشف و استخراج نمود؟
بهترین روش جمع آوری، تمام آیاتی است که می توان اصول و قواعد هر یک از شاخه های علوم انسانی را از آنها استخراج و استنباط کرد، و البته کسانی از عهده این کار عظیم برمی آیند که با علوم انسانی آشنا و در برخی از آنها متبحر و متخصص باشند. اگر کسی از روانشناسی یا جامعه شناسی یا علم اقتصادی بی خبر باشد، چگونه می تواند آیات مربوطه را گردآوری و چینش کند و روانشناسی و جامعه شناسی و اقتصاد اسلامی که بر پایه توحید و کرامت انسان استوار است، پایه گذاری کند؟! آیا آیات مربوط به فلسفه و کلام را جز اهل فن- آن هم کسانی که تخصص تفسیری دارند- می توانند استخراج و درباره آنها اجتهاد و استنباط کنند؟ در اینجا تسلط بر تفسیر زنجیرهای و تفسیر موضوعی و تفسیر قرآن به قرآن که روش تفسیر المیزان است، راهگشاست. اما نباید از روایات معتبر هم غافل بود.
*علوم انسانی جدید چه تأثیری بر فهم و تفسیر قرآن داشته و دارد؟
در جلسه ای برخی از متخصصان تربیت بدنی از مرحوم آقای فلسفی- که در مباحث تربیت اسلامی خبره بودند - تقاضا کردند که مقاله ای درباره تربیت بدنی اسلامی ارائه دهد. وی گفت: شما آراء متفکران غربی را در اختیار من قرار دهید، تا من با اشراف بر آنها بتوانم دیدگاه اسلام را به دست آورم و عرضه کنم. تا کسی اشراف بر علوم انسانی جدید نداشته باشد، در این زمینه خام و ناپخته است. (تعرف الاشیاء با ضدادها)
*به نظر شما آیا جامعه اسلامی نیاز به تفاسیر تخصصی (تفسیر مدیریتی، سیاسی، اقتصادی و ...) دارد؟
بله، همان طور که فقها به آیات الاحکام می پردازند و تفسیر تخصصی می کنند، در رشته های دیگر هم تخصص تفسیری لازم است. آن مفاهیمی که یک متخصص مدیریت می فهمد کجا و آن مطالبی که یک ادیب از قرآن بر می گیرد کجا؟ آیات مربوط به هر فنی را باید به ذی فن قرآن دان و قرآن شناس سپرد.
*به نظر شما مهمترین راهکارها جهت کاربردی کردن آموزههای وحیانی در حوزه علوم انسانی چیست؟
اصولًا راهی که غربیها رفته اند، کاربردی کردن علوم انسانی است و ما هم به تقلید آنها همان راه را رفته ایم. «خلق را تقلیدشان بر باد داد» اگر می گوییم باید آموزه های وحیانی را در علوم انسانی استنباط کنیم، نمی خواهیم در ویترین بگذاریم یا به موزه ها بسپاریم. بلکه باید آنها را کاربردی کنیم. قانونگذار و قاضی و مجری همه باید در این مسیر حرکت کنند. مگر می شود دم از اخلاق قرآنی بزنیم، ولی در عمل گرایش به اخلاقی دیگر داشته باشیم؟
*مهمترین آسیبهای مباحث قرآن کریم با رویکرد علوم انسانی چیست؟
هرکس وارد این عرصه مهم می شود، در حین احاطه بر نظرات مطرح در علوم انسانی باید خود را خالی الذهن کند و پیشاپیش خود را به نظریه ای مقید نکند تا بتواند از تفسیر به رأی و تحمیل رأی و نظر خود بر قرآن مصون بماند. می گویند: علامه حلی هنگامی که می خواست درباره آب چاه بحث کند، چاه منزل را مسدود کرد تا مبدا تحت تأثیر علاقه به چاه منزل در استنباط خود نسبت به طهارت و نجاست آب چاه در صورت ملاقات نجس، آزاد استدلال کند.
علامه حلی هنگامی که می خواست درباره آب چاه بحث کند، چاه منزل را مسدود کرد تا مبدا تحت تأثیر علاقه به چاه منزل در استنباط خود نسبت به طهارت و نجاست آب چاه در صورت ملاقات نجس، آزاد استدلال کند
*در پایان بفرمائید که بایسته هایی که مناسب است در پژوهش های قرآن و علوم انسانی مورد توجه بیشتر قرار گیرد چیست؟
یکی از ضرورتها، اسلامی و قرآنی کردن علوم انسانی است؛ یکی از اولویتهای بحثهای علوم انسانی و قرآنی، به ضرورت و جایگاه آن در حوزه قرآن است؛ و اینکه قرآن به طور کلی این مباحث را مطرح می کند و قرآن در حوزه مباحث علوم انسانی مطلبی دارد یا خیر؛ و بعد قلمرو این مباحث خیلی مهم است. قلمرو باید به طور دقیق رصد شود، یک پیام به دنیا داشته باشیم که ما نمی خواهیم علوم تجربی را کان لم یکن تلقی کنیم بلکه قرآن به کمک علوم انسانی رایج در دنیا و ایده های جدیدی را مطرح می خواهد بکند که قابل اجراست این قلمرو به ما کمک می کند که آن اشتباهات که در ذهن افراد است که افرادی زیادی مخالف اسلامی سازی علوم انسانی هستند با این عنوان که امکان ندارد چنین موضوعی و همچنین حوزه قرآن و حوزه علم جدا از هم هست و هرکدام خط جدای خود را دارد.
علوم در حوزه تجربه حرکت می کند و قرآن هم یک بینش خاص خود را دارد. اگر پیام پژوهش های ما در این حیطه این باشد که اولّا ضرورت دارد، قلمرو آن هم این است و قرآن بدان پرداخته. ما به تمام جزئیات اقتصاد نمی پردازیم ولی به یک سری بحثهای که قرآن دارد و مطرح می کند می توانیم ایده و نظر بدهیم. نفی علوم تجربی نیست بلکه باید این دو به کمک همدیگر بیایند و سعادت جامعه امروزی را تشکیل دهند.