تئاتر ایران 40 سال پس از انقلاب به کجا رسیده است؟
فرهنگی و هنری
بزرگنمایی:
تبسم مهر - در نشست بررسی «تئاتر پس از انقلاب» ضمن اشاره به برخی مشکلات و انتقادها به نظام سیاسی و مدیریتی و نبود چشمانداز روشن برای آینده تئاتر، تاکید شد که تئاتر پس از انقلاب، آن طور که انتظار میرفته رشد نکرده است،
تبسم مهر - به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی سی و هفتمین جشنوارهی بینالمللی تئاتر فجر، نشست تخصصی "بررسی تئاتر پس از انقلاب" با سخنرانی نصرالله قادری (مدیر بخش انتشارات و پژوهش جشنواره سیوهفتم تئاتر فجر)، مجید سرسنگی (معاون فرهنگی دانشگاه تهران) و مهرداد رایانیمخصوص (مدیر پیشین بخش بینالملل جشنواره تئاتر فجر)، عصر 6 بهمن ماه و در خاتمه سمینار علمی "بررسی تئاتر پس از انقلاب اسلامی" با حضور شهرام کرمی (مدیرکل هنرهای نمایشی)، نادر برهانی مرند (دبیر جشنواره تئاتر فجر)، محمود فرهنگ، محمد دشتگلی، سعید اسدی، کریم اکبریمبارکه، مجید گیاهچی، محسن سلیمانی فارسانی، محمد ساربان، مسلم قاسمی، محمد حسین ناصر بخت، محمودرضا رحیمی، شاپور حمزه زاده، رضا حسینی و… برگزار شد.
در این نشست که به تحلیل و ارائه راهکارهای خلأهای موجود در فضای حرفهای و آموزشی تئاتر میپرداخت، رایانی مخصوص پس از ارائه آماری مبنی بر رشد و تکامل تئاتر ایران در زمینههای آموزش، پژوهش، افزایش تعداد هنرمند و مخاطب، جشنوارههای فعال حوزهی تئاتر و آمار سالنها وضعیت تئاتر را خوب ارزیابی کرد و گفت: بزرگترین آسیب اکنون ما این است که تئاترمان نقشهی راه ندارد و چشم اندازی برای آیندهاش موجود نیست، همین امر سبب شده تا نتایج بدست آمده درخشان نباشد (هرچند نتایج خوبی است)، هیچ برنامهای برای سنجش جشنوارهها و برنامههای تئاتری وجود ندارد و هر کسی متناسب با دیدگاههای خود، مطالبات خویش را میطلبد و گاه این معیارهای قائم به خود، تنها نارضایتی به بار میآورد، هرچند که گاه حتی قرار نبوده این مطالبات در یک جشنواره یا رویداد برآورده شود، اما وقتی معیارها مشخص نیست، آسیبها و گلایهها از منظر شخصی بیان میشود.
او افزود: در زمینهی تئاتر کتابی به نام "کتاب اول "موجود است که تمامی اطلاعات آماری در آن چاپ شده است، در این کتاب آمده اولین تئاتر ایران حدود 170 سال پیش به صحنه رفته و حدود 131 سال پیش اولین تماشاخانه شکل گرفته است. پیش از انقلاب 5 سالن تئاتر داشتیم و اکنون 24 سالن به شکل دولتی خصوصی یا خصوصی در حال فعالیت هستند، 17000 هنرمند فعال تئاتر در کشور هستند و 5 و یک دهم جمعیت ایران مخاطب این هنر هستند. 71 سالن در شهرستانها داریم و در تهران 42 سالن، 6630 نمایش در کل کشور اجرا شده و بالغ بر 5000 مخاطب داشتهایم. پیش از انقلاب 2 دانشگاه هنری داشتیم اما اکنون تعداد آموزشگاههای دولتی تئاتر به عدد 9 رسیده با مقاطع و گرایشات مختلف. هفت هنرستان هنرهای زیبای پیش از انقلاب را تبدیل به 40 مرکز کردهایم. 4 فصل نامه، 2 ماهنامه نمایشی، 2 روزنامه با ستون ثابت تئاتر و 28 سایت تئاتری داریم. 10 جشنوارهی بین المللی، 161 جشنوارهی استانی و شهرستانی و 17 جشنوارهی سراسری و ملی داریم. 4 مرکز فعال در حوزهی بین الملل موجود است که تمام این مراکز، بعد از انقلاب تشکیل شدهاند.
رایانی ادامه داد: تئاتر خصوصی و دفاع مقدس دو مقولهی ویژه تئاتر ما هستند و نباید تنها انگشت اتهام به سوی تئاتر خصوصی گرفت، بلکه باید ویژگیها و قابلیتهایش را شناخت و برای توسعهی آن برنامهریزی مدون و نقشهی مسیر ترسیم کرد.
او در پایان صحبتهایش گفت: به لحاظ کمی در مقوله تئاتر جایگاه خوبی داریم و این جایگاه با علاقهمندی و گاهی از خود گذشتگی بسیار هنرمندانمان شکل گرفته است.
سرسنگی: تئاتر ما نه در سطح ملی موفق است و نه در سطح بین المللی
پس از او مجید سرسنگی اینگونه بحث را ادامه داد: عنوان "تئاتر بعد از انقلاب" عنوان کلانی است و نمیشود در یک نگاه کلی بگوییم تئاتر بعد از انقلاب خوب یا بد، کم یا زیاد بوده، اما در نهایت تصور کلی من این است که ما در بعضی مسائل کلی تئاتر کشور دچار رخوت و ایستایی هستیم و این رخوت از آنجایی نشأت میگیرد که در مورد مسائل جزئی گاه مدتها گفتگو و چانه زنی میکنیم اما در مسائل کلی و تأثیرگذار از این گفت و شنود گریزانیم. یکی از این کلیات آن است که برای پیشرفت فرهنگ و هنر در یک نظام سیاسی، پیشرفت فرهنگی باید جزو اولویتهای فرهنگیآن نظام سیاسی باشد که اگر نباشد نمیشود انتظار روند مناسبی را در حوزهی فرهنگ داشت. این درست است که تئاتر ما پس از انقلاب رشد داشته اما این رشد متناسب با انتظار ما نبوده، رشد کردن به خودی خود دستاورد مهمی به حساب نمیآید، فرآیند رشد یک نوزاد با حداقلها و سیر طبیعی افتخارآفرین نیست، افتخار در آن است که این نوزاد را پرورش داده و تبدیل به یک انسان فرهیخته کنیم، رشد فراوان دانشگاهها در موضوعات هنری نه از سر قوت و فرهیختگی این رشته که به جهت نیاز کم تجهیز کلاسها بوده و همین سبب شده تا این کودک به درستی رشد نکند.
او دلایل رشد کم تئاتر پس از انقلاب را به سه دسته تقسیم و آنها را اینگونه عنوان کرد: اولویتهای نظام سیاسی ما بعد از انقلاب منطبق بر رشد تئاتر بر مبنای واقعی نبوده و از سوی دیگر دانش تئاتری ما آنچنان بالا نیست، در خصوص تئاتر خصوصی و اقتصاد تئاتر زیاد صحبت میکنیم اما نمیدانیم این کلمات به چه معناست و نه تنها دانشمان در تئاتر بسیار کم است بلکه به دنبال گسترش آن نیز نبودهایم، نه در دانشگاهها و نه در تئاتر حرفهایمان. مسئله بعدی فرهنگ تئاتر است، فرهنگ تئاتر یکی از آن چیزهایی است که یا نخواستهایم و یا نتوانستهایم که آن را ترویج کنیم. مجموعهی این سه عامل سبب شده در چرخهای معیوب قرار بگیریم که علی الظاهر همه چیز از جشنواره تا آموزش در تئاتر هست اما خروجی این چرخه تأثیری در فرآیند فرهنگی کشور نمیگذارد و تئاتر ما نه در سطح ملی موفق است و نه در سطح بین المللی.
سرسنگی در پایان صحبتهایش افزود: ما تئاتر انقلاب نداریم، تئاتر بعد از انقلاب داریم و متأسفانه نتوانستهایم الگویی متأثر از فضای فرهنگی و اجتماعی خود پس از انقلاب تولید کنیم، همین عدم توانایی در تولید یا باز تولید خط فکری آثار سبب شده تا خروجی تئاتر ما بیشتر از آنکه متأثر از نسج و بافت فرهنگی ما باشد، متأثر از بافت فرهنگی جوامع خارجی شود.
قادری: مذهبیها به تئاتر غیرخودی نسبت سکولار میدهند و روشنفکرها به تئاتر متعهد، روضهخوانی
آخرین سخنران این نشست نصرالله قادری بود که از منظر جدیدی به بحث ورود کرده و گفت: به مسئلهی تئاتر پس از انقلاب میتوان از دو ساحت کمیت و کیفیت نگاه کرد و آنچه در این میان مغفول مانده انقطاع ارتباط ما با جریان تئاتر قبل از انقلاب بوده که تأثیر آن بر تئاتر بعد از انقلاب انکار ناپذیراست، با توجه به این انقطاع، به لحاظ کمی رشد کردهایم و همین نشانهی این است که سیاست موافق این رشد بوده است و گرنه جلوگیری از این رشد در هر سطحی، کاری بسیار سهل است. آنچه که از رشد مناسب این کودک جلوگیری کرده نه جایگاههای کلان سیاسی که قبیلهی تئاترند، هرگز به نقش قبیلهی تئاتر پس از انقلاب نگاه نشده است، قبیلهی تئاتر خود ما اهالی تئاتریم. اصل اساسی و بنیادین تئاتر بر پایهی دیالوگ استوار است و ما دو دسته در تئاتر داریم که هرگز حاضر به هیچ گفت وگویی با یکدیگر نیستند، مانند قبایلی دور از هم و بی گفت وگو به سر میبرند، مذهبیها به تئاترهای غیر خودی بی هیچ درکی از سکولار، نسبت سکولار میدهند و روشنفکرنماها به هر نوع تئاتر متعهدی، نسبت روضه خوان میدهند، همین سبب شده که تئاتر امروز در جایگاهی این چنین قرار بگیرد.
قادری اجرا، آموزش و پژوهش را سرلوحه رشد تئاتر دانست و افزود: به دلیل همین نبود دیالوگ هرگز صاحب نظر نمیشویم و همین نبود فلسفهی اندیشه سبب میشود تا تمام این قبیله نظریه پرداز شوند، دیالوگ پذیر نباشیم و همه تبدیل به پیامبران بدون امت و جزیرههای تک سرنشینی شویم که غیر را برنمی تابیم اما ادعای دیالوگ داریم.
این منتقد در تکمیل سخنان خود گفت: آفت بزرگ در این است که بیاندیشیم هنر ابزاری است برای ابلاغ پیام و به جز این هیچ چیزی نیست، همین اصرار بر ارسال پیام با هنر، ما را از فلسفه و تفکر خالی کرده و سبب ساز این مسئله میشود همهی ما تنها در نقد وضعیت موجود همیشه پیشتاز باشیم اما برای بهبود آن هیچ حرکتی نکنیم، مانند زمانی که تئاتریها بدون دانش به آموزش میپردازند و دانشجوهای این رشته نیز با آنکه از ناآگاهی استاد خود آگاهند تنها به سبب دریافت نمره چشم روی این حقیقت میبندند؛ نبود پژوهش و نظریه پردازی سبب شده که در سبقه تاریخی ما نیز هنر همواره امری انفرادی باشد و اکنون به شرایطی رسیدهایم که پول تنها معیار و ارزش شده است، همه چیز ذیل عنوان مادیت معنا گرفته و معنویت از تئاتر فاصله گرفته است.
او در پایان سخنانش افزود: مردم، حکومت و فرهنگ ما تئاتر پذیر نیست، ما به عنوان کسانی که تئاتر زندگیمان است برای بهبود این اوضاع چه کردهایم؟ برای آشتی مردم با تئاتر و نه نمایش، چه کردهایم؟ تلاشمان برای پر کردن این حفره چه بوده؟ طرحمان چه بوده که به حکومت بفهمانیم تئاتر لزوماً سیاسی نیست؟ واقعیت این است که این قبیله نقش تئاتر در ارتباط با مردم را جدی نگرفته و تئاترش پس از انقلاب در همه اشکالش سیاست زده است نه سیاسی.
در ادامه سه سخنران به بحث و گفتگو با حاضران در خصوص مسائل مطروحه پرداختند. مجید سرسنگی درپاسخ به نصرالله قادری گفت: اینکه تیغ حمله را به سمت تئاتریها ببریم (با آنکه در وضعیت موجود موثرند) سزاوار نیست چرا که هر کس باید نقش خودش را داشته باشد و بسیاری از این وظایف بر عهدهی مدیران است اما در میان مدیران تئاتر به ندرت کسانی پیدا میشوند که اهل تئاتر بوده یا در این جرگه مانده باشند. تا دانش ما نسبت به تئاتر کامل نشود اتفاقی به جز دورهمیها نخواهد افتاد و تا این گره کور باز نشود و ما نتوانیم به یک برنامه ریزی منسجم و حداقل میان مدت برسیم هیچ افقی هرگز برای تئاتر برنامه ریزی نخواهد شد.
این نشست با اهدای لوح تقدیر به صاحبان مقالات به پایان رسید.
انتهای پیام