چه کسی باید "حقوق دانشآموزان" را فریاد بزند
اجتماعی
بزرگنمایی:
تبسم مهر - حوادث اخیر در مدارس کشور و تنبیه بدنی دانشآموزان، مسئله "حقوق دانشآموز" در مدارس کشور را متذکر میشود؛ یک کارشناس آموزشی معتقد است "باید حقوق دانشآموز را فریاد بزنیم چون کودکان و نوجوانان مظلوم هستند، سخنگو ندارند و صدای آنها شنیده نمیشود."
تبسم مهر - حوادث اخیر در مدارس کشور و تنبیه بدنی دانشآموزان، مسئله "حقوق دانشآموز" در مدارس کشور را متذکر میشود؛ یک کارشناس آموزشی معتقد است "باید حقوق دانشآموز را فریاد بزنیم چون کودکان و نوجوانان مظلوم هستند، سخنگو ندارند و صدای آنها شنیده نمیشود."
- اخبار اجتماعی -
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم ؛ حوادث اخیر در مدارس کشور چه آنجا که بهدلیل برخی کوتاهیهای صورت گرفته، دانشآموز جان میبازد و چه آنجا که تنبیه بدنی منجر به آسیبهای جسمی و روانی به کودکان و نوجوانان میشود، یکبار دیگر ضرورت توجه به "حقوق دانشآموزان" در نظام آموزش و پرورش کشور را متذکر میشود.
مقولهای که به دلیل مسائل و مشکلات متعدد نظام آموزش و پرورش کمتر به آن پرداخته شده و تحت تاثیر عواملی همچون محور توجه نبودن حقوق کودک در کشور بالطبع در نظام تعلیم و تربیت هم به حقوق بیش از 13 میلیون دانشآموز آنگونه که باید پرداخته نشده است.
در ماههای اخیر فضای مجازی بستری شد تا بخشی از بیتوجهی به حقوق دانشآموزان منعکس شود و حالا در بحث توجه نظام آموزش و پرورش به حقوق دانشآموزان، " محمد داوری" کارشناس آموزشی که خود سالها به عنوان مشاور در مدارس کشور فعالیت داشته است، به خبرنگار اجتماعی تسنیم گفت: حقوق دانشآموزان توسط خانوادهها و مدارس پایمال میشود و میتوان گفت در نظام آموزش و پرورش نخستین قربانی دانشآموزان هستند و در ابعاد مختلف کمترین توجه به حقوق آنها میشود.
او محورهایی را که بیتوجهی و نقض حقوق دانشآموزان در مدارس را رقم میزند موارد متعددی دانست از جمله محتوای آموزشی که به دانشآموز تحمیل میشود یا شیوههای آموزشی و روشهای به کارگرفته شده توسط کارکنان مدارس که منجر به خشونت عریان و پنهان در مدارس میشود؛ فرهنگی که بابت آن باید متاسف بود.
لزوم فریاد زدن حقوق دانشآموزان
این کارشناس آموزشی براین باور است باید به این موضوع پرداخته شود و حقوق دانشآموز را فریاد بزنیم چون کودکان و نوجوانان مظلوم هستند، سخنگو ندارند و صدای آنها شنیده نمیشود.
داوری در ادامه گفتوگوی خود با تسنیم درباره سند حقوق دانشآموزی و نقش آن در توجه به حقوق بخش بزرگ مخاطبان نظام آموزش و پرورش یعنی دانشآموزان متذکر شد: در منشور حقوق دانشآموز باید گفت چه مقدار از دستورالعملها و بخشنامهها با حقوق دانشآموزان سنخیت دارد؟ مصادیق فراوانی را در بخشنامهها و دستورالعملها داریم که با حقوق دانشآموزی مغایر است ؛ از سوی دیگر باید بررسی کرد سیاستگذاریها و ساختار آموزشوپرورش و ویژگیهای نیروی انسانی تا چه میزان با حقوق دانشآموز سخنیت دارد.
او معتقد است که در مدرسه حتی اگر سرایدار به لحاظ رفتاری بهگونهای عمل کند که دانشآموز تحقیر شود این برخلاف حقوق اوست و این موضوع از سرایدار مدرسه تا مدیر، معاون و دبیران را شامل میشود و نخستین ویژگی برای بهکارگیری کارکنان مدارس باید این باشد که چقدر آگاه و عامل به حقوق دانشآموز هستند چون همه کادر مدرسه برای دانشآموز تلاش میکنند و اگر حق او ضایع شود، مشخصا مدرسه قرار است چه کار کند؟ اساسا شکلگیری مدرسه برای دانشآموز، آموزش او و توجه به حقوقش است.
خشونت علیه دانشآموز از لحاظ حقوقی و اخلاقی قابل قبول نیست
داوری در ادامه در پاسخ به این پرسش ما که گفتیم " خشونت معلم یا مدیر تا چه اندازه میتواند ناشی از وضعیت معیشتی و شغل دوم آنها باشد؟" عنوان کرد: این مسئله چند جنبه دارد؛ خشونت علیه دانشآموز از لحاظ حقوقی به هیچ عنوان قابل قبول نیست و معلمی که اعمال خشونت میکند محکوم است و کار او هیچ توجیهی ندارد این مسئله از لحاظ اخلاقی نیز قابل قبول نیست و هیچ فردی نمیتواند بگوید خشونتی که ابراز میکند غیراخلاقی نیست اما از لحاظ روانی و در شرایطی که معلم هم قربانی ساختار ناکارآمد نظام آموزشی است میتوان این رفتار را توجیه کرد اما این مسئله معلمی را که خشونت به کار برده است، تبرئه نمیکند.
تاثیر مسائل حقوقی و معیشتی بر خشونت علیه دانشآموز
او در ادامه به مثالی اشاره کرد و یادآور شد: تصور کنید معلمی میگوید آنقدر مسائل حقوقی و معیشتی به من فشار میآورد که کنترل از دستم خارج میشود و ممکن است این موضوع موجه باشد اما فرد تبرئه نمیشود و به لحاظ حقوقی، اخلاقی و مدنی تخلف کرده حال ممکن است به لحاظ روانی یک روانشناس پس از ارزیابی، بخشی از خشونت فرد را تبرئه کند و بگوید فشار کاری و معیشتی باعث این اقدام شده است.
داوری با گُریزی دوباره به منشور حقوق دانشآموزی و اشاره به اینکه متأسفانه بسیاری از موارد در کشور ما بر روی کاغذ است مثلا قانون اساسی اصول خیلی خوبی دارد که روی کاغذ مانده است یا منشور حقوق شهروندی افزود: منشور حقوق دانشآموزی نیز بر این اساس روی کاغذ مانده است چون بسترهای فرهنگی لازم وجود ندارد و از سوی دیگر حقوق کودک و نوجوان در کشور ما جدی گرفته نمیشود.
نقض حقوق دانشآموز در بازرسی از مدارس رصد نمیشود
این کارشناس آموزشی با اشاره به یک مشکل فرهنگی در کشور تاکید کرد: این تصور حاکم است چون دانشآموز کودک و نوجوان است پدر و مادر و کادر آموزشی مدرسه حق دارند و فقط دانشآموز حق ندارد! مشکل دیگر عزم و اراده جدی مسئولان است به عنوان مثال اگر یک بازرس به مدرسه رفت و ابتدا نقض حقوق را ارزیابی کرد نه نمره و کارنامه را آن وقت متولیان مدرسه متوجه خواهند شد که اولویت با حقوق دانشآموز است اما هیچ کدام از بازرسان در بازرسی خود موارد نقض حقوق دانشآموز را ارزیابی نمیکنند.
بطحایی بیشتر به جای طرح، سخن میگوید
داوری سه عامل عزم و اراده در اجرا، جدیت در نظارت و ضعف فرهنگی را موجب به حاشیه رفتن حقوق دانشآموزان دانست و در ادامه در پاسخ به این پرسش ما که "طرحهای جدید آموزش و پرورش تا چه اندازه در راستای توجه به حقوق دانشآموزان است؟" گفت: آقای بطحایی بیشتر به جای طرح، سخن میگوید و حتی برخی مواقع حرفها جلوتر از طرحها است؛ طرح نیاز به یک ساختار مشخص دارد یعنی ابتدا ایده مورد بررسی قرار میگیرد و بعد تبدیل به طرح و برنامه میشود اما هماکنون مواردی که ارائه میشود طرح نیستند البته جز چند مورد مانند حذف آزمونها که یک تصمیم است تا طرح مشارکت دادن معلمان در صندوق ذخیره و شورای عالی آموزش و پرورش.
برنامههای مربوط به دانشآموزان شعاری و تشریفاتی
او معتقد است که هماکنون آموزش و پرورش در حوزه دانشآموزی برنامه جدی ندارد و بحثهایی که مطرح میشود شعاری و تشریفاتی است؛ از سوی دیگر ساختارهای دانشآموزی را داریم که هدف آنها توجه به دانشآموز است مانند سازمان دانشآموزی و شورای دانشآموزی اما هیچگاه جدی گرفته نمیشوند؛ اگر قرار است واقعا کاری انجام شود باید محتوا را در دل یک ساختار قرار دهیم مثلا میگوییم مشارکت دانشآموز که ساختار آن شورای دانشآموزی است و ساختارها میتوانند دانشآموزان را به حقوقشان توجه دهند.
در ادامه گفتوگوی خود با این کارشناس آموزشی به ماجرای جان باختن " امیرحسین حیدری" دانشآموز دبستانی که به دلیل هُل دادن سایر دانشآموزان و ضربه به سرش دچار آسیب مغزی شد، پرداختیم.
او در اینباره معتقد است که عوامل مختلفی در این زمینه موثر هستند و در حقیقت عوامل متعددی هستند که میزان اتفاقات در مدارس را افزایش میدهد بهعنوان مثال یک دانشآموز آسیب دیده و میتواند نجات پیدا کند، اما فوت میکند.
تقلیل استانداردها در بحث امنیت فضای مدارس
داوری درباره مسائل مختلفی که میزان اتفاقات در مدارس را افزایش میدهد، گفت: تامین فضای امن، کار سازمان نوسازی مدارس است و این سازمان که این مسئولیت را برعهده دارد با سهلانگاری فضاهایی را تأیید میکند که کوچک هستند یعنی حیاط مدرسه کوچک است یا فضاهایی تأیید میشود که موارد آسیبزننده دارد مثلا دیوار مدرسه ایمنسازی نشده است ؛ فضای مدرسه چه کلاس و چه حیاط باید مناسبسازی و ایمنسازی شود که این کار و تأیید آن با سازمان نوسازی است اما استانداردها را آنقدر پایین آوردهاند که باعث تشدید مشکلات میشود مثلا اگر برای 200 دانشآموز حیاط 300 متری لازم است با توجیه اینکه مشکل داریم و تعداد مدارس کم است جمعیت دانشآموزان را افزایش میدهند و در برخی مدارس شاهد هستیم که دانشآموزان حتی اگر بخواهند راه بروند نیز به هم میخورند.
این کارشناس آموزشی تاکید دارد که تقلیلدادن استانداردها و کمتوجهی به آنها باعث ایجاد آسیب به دانشآموزان میشود از سوی دیگر اگر کلاس درس برای حضور 20 دانشآموز فضا دارد، 30 نفر حضور دارند؛ هنگام زنگ تفریح ممکن است یکدیگر را هل دهند و برای برخی آسیب هایی ایجاد شود بنابراین بحث تناسب فضا و ایمنی آن یکی از موارد مهم است.
آموزش نکته مغفول مدارس
او به نکته مهم اما مغفول آموزش کارکنان در مدارس اصرار دارد چرا که آموزش عمومی هم برای دانشآموزان و هم برای کارکنان مدارس نیاز است تا بدانند اگر برای دانشآموزی حادثهای رخ داد یا حال او بد شد، چگونه رفتار کنند.
داوری در پاسخ به این پرسش که "این آموزشها را کجا باید ارائه دهد؟" تصریح کرد: این آموزشهای عمومی برای همه مردم نیاز است و باید یکی از بخشهای آموزش ضمن خدمت و آموزشهای ضروری دانشآموزان باشد تا آنها بدانند اگر دوستشان در مدرسه با حادثهای مواجه شد چهکار کنند.
ضعف مسئولیتهای اداری و اخلاقی
این کارشناس آموزشی، ضعف مسئولیتهای اخلاقی و اداری را نیز از عوامل موثر در ایجاد حوادث در مدارس میداند و میگوید: در برخی مواقع فردی که مسئولیت برعهده دارد به آن اهمیتی نمیدهد همچنین به لحاظ اخلاقی مانند همه جای جامعه، آموزش و پرورش نیز دچار بیتفاوتی نسبت به اتفاقات برای افراد شده و حس انساندوستی و توجه به شرایط دانشآموزان کاهش پیدا کرده است و مجموعه این عوامل، فراوانی حوادث و شدت آسیبها را افزایش داده است.
ترکیب کارکنان مدارس و تعداد دانشآموزان به هم نمیخورد
داوری عدم تناسب پرسنل مدارس با تعداد دانشآموزان را نیز باعث ایجاد مشکلاتی دانست و گفت: مثلا آیا برای 300 دانشآموز یک معاون نیاز است یا دو یا سه معاون؟ در حیاطی که 500 دانشآموز حضور دارند یک یا دو معاون چند نفر را میتوانند رصد کنند؟ به دلیل کمبود نیروی انسانی نسبت دانشآموز به کادر آموزشی بالاتر رفته است؛ در حالیکه براساس استانداردها وضعیت مشخص است اما به دلیل کمبود نیروی انسانی و افزایش جمعیت دانشآموزی، استانداردها زیرپا گذاشته میشود و تعداد دانشآموزان بیشتری به نسبت پرسنل اختصاص پیدا میکنند.
او همچنین به این مسئله اشاره دارد که ممکن است در یک مدرسه سه معاون باشند اما هنگام زنگ تفریح فقط یک نفر در حیاط حضور داشته باشد و دو نفر دیگر در دفتر مدرسه باشند؛ این مقوله جزو ضعف مسئولیتپذیری و اخلاقی قضیه است و آموزش وپرورش باید بر این موارد نظارت کند؛ بخش ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات در این زمینه مسئول است و نظارت آنها باید قبل از اتفاق باشد اما شاهد هستیم همیشه پیگیری بعد از حادثه رخ میدهد که فایدهای هم ندارد؛ نظارت قبل از حادثه به اینگونه است که بازرسان در مدارس حضور پیدا میکنند تا مشاهده کنند آیا معاونان مدرسه در زنگ تفریح حضور دارند، مراقب دانشآموزان بوده و هشدارهای لازم را میدهند.
چرا دانش آموزان عشایر پس از ابتدایی ترک تحصیل میکنند؟
روایت عبور پرخطر دانش آموزان از رودخانه; معلمی که آستین بالا زد و مدرسه ساخت + تصاویر
انتهای پیام/