نشست عوامل «بیقرار» در مهر-2؛
رکود عجیب ساخت سریالهای طنز در سیما/ نمیتوان «همه» را راضی کرد
فرهنگی و هنری
بزرگنمایی:
تبسم مهر - فلورا سام کارگردان سریال «بیقرار» ضمن اشاره به عدم استقبال مدیران تلویزیون از فیلمنامه آماده طنزی که ارائه کرده، نسبت به بیتوجهی به مجموعههای طنز در سیما ابراز تعجب کرد.
تبسم مهر - فلورا سام کارگردان سریال «بیقرار» ضمن اشاره به عدم استقبال مدیران تلویزیون از فیلمنامه آماده طنزی که ارائه کرده، نسبت به بیتوجهی به مجموعههای طنز در سیما ابراز تعجب کرد.
خبرگزاری مهر - گروه هنر- عطیه موذن: سریال «بیقرار» در 2 فصل به کارگردانی فلورا سام ساخته شد که فصل اول آن سال 92 روی آنتن رفت و بعد از یک سال فصل دوم آن نیز به تولید رسید. فصل دوم این سریال اما بعد از چهار سال امسال به کنداکتور شبکه دو رسید و چندی پیش پخش آن پایان یافت.
این سریال درباره زنی به نام رعنا با بازی لاله اسکندری بود که با سودای پول از خانه پدری فرار کرده و در مسیر زندگی خود خلافکار شده و دستگیر میشود. رعنا که یک کودک هم داشته است بعد از آزادی از زندان متوجه میشود که همه زندگی خود را از دست داده است و در پی ساختن دوباره زندگیاش برمی آید.
فلورا سام کارگردان، مجید اوجی تهیهکننده، لاله اسکندری و امیرحسین صدیق در گفتگویی که در خبرگزاری مهر انجام شد به بهانه پخش این سریال از قصه و حال و هوای آن سخن گفتند.
بخش دوم و پایانی این نشست را در زیر میخوانید:
*خانم سام اگر سریال «بیقرار» در زمان خودش پخش میشد میتوانست به لحاظ فنی و محتوایی تازهتر باشد؟
سام: قصه این سریال تاریخ مصرف ندارد و تا 20 سال دیگر هم میتوانید این قصه را بنویسید و بسازید اما شاید اگر الان میخواستم این سریال را بسازم برخی نکات آن تغییر میکرد.
*بله منظور بیشتر نوع پرداخت سریال است.
سام: فصل اول سریال «بیقرار» پنج سال پیش از شبکه یک پخش شد و آن زمان کمی نسبت به یک زن بزهکار حساسیتهایی وجود داشت و حتی تذکراتی هم در رفتار و گفتار شخصیتهای زن سریال در فصل یک و حتی برای فیلمنامه فصل دوم به من داده شد.
خیلی از دوستان گاهی به من خرده میگیرند که رعنا که در 16 سالگی از منزل خود فرار کرده و در قسمتی از زندگی خود خلافکار میشود چرا تاثیر این اتفاقات و شرایط را در نوع شخصیت، ادبیات و رفتار او نمیبینیم و گفتارش بسیار تمیز و مودبانه است؛ شاید اگر الان این سریال را میساختم برخی از این نکات تغییر میکرد.
فصل اول سریال «بیقرار» پنج سال پیش از شبکه یک پخش شد و آن زمان کمی نسبت به یک زن بزهکار حساسیتهایی وجود داشت *با انتخاب خانم اسکندری و متانتی که ایشان در رفتار خود دارند فکر میکنم حتی این ادبیات و گفتار بیشتر هم به چشم آمد.
سام: بله و اینها به دلیل تذکراتی بود که ما در نگارش فیلمنامه گرفتیم. البته نظر خود ما هم این بود که این زن از یک خانواده اصیل است و دلیلی ندارد با فرار از خانواده همه زندگی و شخصیت وی تحت تاثیر قرار بگیرد. ما خواستیم تاکید کنیم که او از خانواده خوب و بافرهنگی است و به همین دلیل به اصل خود بازمیگردد.
خاطرم هست که در «بیقرار1» رعنا گاهی در دعوا به رامین فحش میداد و این ناسزاها و صحنهها در پخش درمیآمد، هرچقدر هم گفتیم شوهرش او را میزند و او یک دختر خلافکار است و به همین دلیل در دعوا فحش هم میدهد اما این دیالوگها را درآوردند؛ پنج سال پیش ذهنیتی واقعی نسبت به یک زن بزهکار در نقش اول وجود نداشت و ما مجبور بودیم این الگوی تلویزیون را رعایت کنیم.
*ولی الان ممکن است برای مخاطب سوال شود که رعنا چگونه خلافکاری بوده که اینقدر مبادی آداب و شیک رفتار میکند و انگار هیچگاه تجربه بدی در زندگی خود نداشته است. درحالیکه ما شقایق فراهانی را هم در نقش یک خلافکار با نام مینا میبینیم و قرابت بیشتری با نقشش دارد.
اسکندری: اتفاقا زمان انتخاب این نقش وقتی فیلمنامه را خواندم خیلی خوشحال شدم چون تماشاگر همیشه، نقش یک دختر معصوم را از من دیده است و شاید دیدن کاراکتر خاکستری چون رعنا که پاک و منزه نیست برای مخاطب هم جذابیت داشته باشد و این فرصت بسیار خوبی برای من بود.
البته این را هم باید بگویم که این تصوری کلیشهای است که یک دختر فراری حتما ادبیات و حرف زدنش فرق میکند. رعنا از خانوادهای است که ریشههای مذهبی دارند و او مثل خیلی از دخترهایی که میبینیم در سودای رسیدن به آرزوهایشان هستند، میرود اما زمانی که مادر میشود نگاهش به زندگی تغییر میکند. او حاضر است همه مشکلات را به جان بخرد و شاید اگر ما هر یک در شرایط رعنا بودیم همین گونه زندگی میکردیم. او به ناچار در این شرایط قرار میگیرد ولی در نهایت مادر شدنش باعث میشود که نگاه و منش او به زندگی عوض شود.
سام: از طرفی هم شقایق فراهانی نقش محوری نداشت به همین دلیل هم از طرف مدیران تمرکز کمتری روی او وجود داشت اما درباره او و لحن و گفتار او هم تذکراتی به من داده شد ولی من نشنیده گرفتم.
*خوب شد نشنیده گرفتید وگرنه فکر میکنم شخصیتهای خلاف سریال به خلافکارهای فانتزی تبدیل میشدند.
سام: بله ما تلاش کردیم بگوییم این شخصیت با نام مینا تیغ زن اساسا نمیتواند مثل یک دختر عادی و مثبت حرف بزند و رفتار کند.
*اگر ما این سیر شخصیتپردازی را نبینیم، چطور میتوانیم عاقبت زندگی مینا تیغ زن و یا سیر اتفاقات پیش آمده برای رعنا را نشان دهیم؟
سام: در هر صورت ما تلاش خود را کردیم که باز هم این پیشینه را در زندگی رعنا نشان دهم. من سالهاست در تلویزیون کار میکنم و راهکارهایی را بلدم که هم حرفم را بزنم و هم خط قرمزها را رد نکنم. مثلا در یکی از صحنههایی که رعنا و رامین با هم دعوا داشتند آن دو را پشت پردهای بردم و ما سایه این دو را میبینیم تا هم درگیری را نشان دهم هم خشونت کمتر وضوح داشته باشد و در عین حال اگر قرار بود همین سریال را در سال 97 بسازم پرداخت من در جزییات تغییر میکرد.
*به نظرم شاید اگر این سریال را در سال 97 میساختید نیازی نبود شخصیتی که آتیلا پسیانی بازی میکرد اینقدر انتقامجو و عجیب باشد؛ شاید میتوانست شبیه یک فرد عادی باشد که به دنبال این تسویه حساب هاست.
سام: بله اتفاقا در زندگی بسیاری از مردم دیده میشود که یک نفر برای به دست آوردن یک شغل یا یک موقعیت یا عشق دست به کارهای جنون آمیزی بزند درحالیکه اصلا شخصیت سادیستی هم ندارد. شخصیت قصه «بیقرار» اما یک ویژگیهای سادیستی داشت که اتفاقا آتیلا پسیانی این ویژگیها را به خوبی نشان داد، او به برادرش علاقه مفرطی داشت و این برادر توسط زنی اذیت و از گردن فلج شده بود. به نظر من به عنوان نویسنده، چنین فردی هر کاری میتواند به خاطر برادرش انجام دهد چون او نرمال نیست. ما امروز افراد نرمالی را میبینیم که به خاطر یک بوق ماشین از ماشین بیرون میآیند و یقه هم را میگیرند.
*اتفاقا فکر میکنم درام امروز میتواند درباره همین آدمهای معمولی باشد.
سام: بله اتفاقا این ایده بسیار جالبی است مثل شخصیت سریال «فارگو» که یک کارمند بسیار معمولی اما پر از عقده است اما ما در «بیقرار» سراغ شخصیتی با ویژگیهای موردنظر خود رفتیم.
*چرا پلیس در این سریال نقش پررنگی ندارد و در پازلهای معمایی قصه حضورش فایده چندانی ندارد؟ اصلا چرا داریوش کاردان برای این نقش انتخاب شد؟
سام: ما همیشه در سریالها برای نقش پلیس سراغ شخصی میرویم که یک فرد برنده و مقتدر را نشان دهیم بنابراین ما داریوش کاردان را انتخاب کردیم تا برخی از کلیشهها را بشکنیم و کنار بزنیم. به طور مثال در برخی از صحنهها شاهد این هستیم که این پلیس به گلدانها آب میدهد و یا رفتارهایی دارد که شاید کمتر در سریالهای دیگر نشان داده میشود.
*بله اما مخاطب انتظار دارد او بیشتر از افراد عادی بتواند پازلهای معمایی قصه را حل کند درحالی که بیننده گاهی حس میکند با پلیسی روبرو است که ضریب هوشی بالایی ندارد.
سام: خیر اینطور نیست اتفاقا ما شخصیت منفی قصه را باهوش و توانمند نشان دادیم تا دستگیری او هم هوشمندانه باشد. حتی خاطرم هست بعد از پخش سریال پلیسی با سامانه 162 تماس گرفته بود و گفت که فرزندانش به پلیسی که در سریال نمایش داده شده است میخندند و از کارهای او تعجب کردهاند و من در جواب او هم بیان کردم که اگر پلیس به سادگی بتواند فردی را دستگیر کند کار خاصی انجام نداده است برعکس هرچقدر ما بخشهای مرتبط با شخصیت منفی سریال را هوشمندانهتر اجرا کنیم، پایان قصه که پلیس این شخصیتهای منفی را دستگیر میکند از اقتدار و قدرت بیشتری برخوردار خواهد بود درواقع ما باید اقتدار پلیس را در انتهای یک قصه و با قدرت نمایی بخش منفی داستان به نمایش درآوریم.
سال گذشته برخی مدیران به من گفتند که فعلا قصد ساخت سریال طنز ندارند و دلیلشان این بود که وقتی از شبکه ای کار طنز پخش میشود کسی این مدیران را جدی نمیگیرد و برعکس با کار ملودرام است که جدی گرفته میشوند *شاید فضای این روزها و مشکلات اقتصادی و اجتماعی نیاز مردم به سریالهای طنز را بیشتر کرده باشد شما در هر دو فضای ملودرام و طنز سریال ساختهاید فکر میکنید کدام زبان و لحن روی مخاطب تاثیرگذارتر خواهد بود؟
سام: به نظر من مردم الان بیشتر به دیدن سریالهای طنز نیاز دارند و این برایم عجیب است که چرا تلویزیون چند وقتی است که سریال طنز نمیسازد و در دستور کار خود قرار نمیدهد. من فیلمنامه طنزی در 50 قسمت دارم که آماده است اما برای ساخت آن موافقت نمیشود و حتی سال گذشته برخی مدیران به من گفتند که فعلا قصد ساخت سریال طنز ندارند و دلیلشان این بود که وقتی از شبکهای کار طنز پخش میشود کسی این مدیران را جدی نمیگیرد و برعکس با کار ملودرام است که جدی گرفته میشوند.
درحالیکه تلویزیون باید در ژانرها و فضاهای مختلف سریال بسازد و تولیدات فقط به برخی موضوعات خاص منحصر نشود. ما مدتها است که شاهد ساخت سریال طنز در تلویزیون نیستیم و این چندان خوب نیست. فکر میکنم آخرین سریالهای طنزی که در تلویزیون ساخته شد «لیسانسهها» و «دیوار به دیوار» بود و زمان زیادی میگذرد که هیچ شبکهای طنز پخش نمیکند.
*چقدر از این مساله خلأ ساخت سریالهای طنز و در برابرش ساخت سریالهای جدی و غمناک، مربوط به سیاستگذاری تلویزیون است؟
اسکندری: واقعیت این است که خیلی از قصهها را نمیتوان در قالب دیگری مانند کمدی تعریف کرد ولی در عین حال باید قصههای کمدی هم داشته باشیم و اصلا خود ما هم با این موضوع مشکل داریم که همه سریالها در یک ژانر باشد. مردم کار طنز دوست دارند و چون دستشان به مدیران نمیرسد ما را خطاب قرار میدهند و گلایههایشان را با ما مطرح میکنند.
صدیق: من فکر میکنم سیاست تلویزیون مانند عملکرد یک کشاورز است؛ کشاورز در سالی که کمبود سیبزمینی وجود دارد فقط سیبزمینی میکارد و سال بعد که کمبود محصول دیگری باشد به سراغ همان محصول میرود، در تلویزیون هم همین مساله وجود دارد؛ گاهی شاهد ساخت سریالهایی زیاد در یک حوزه خاص هستیم و از دیگر مسائل و حوزهها غافل میشویم.
*این مساله برای شما به عنوان بازیگر چقدر آسیبزاست؟ چقدر با فیلمنامههای شبیه به هم و یکسان با فضاهای تکراری مواجه میشوید؟
صدیق: ما بازیگران سالهاست که با این مشکل مواجه هستیم مثلا زمانی بود که هر کسی میخواست نقش یک مادر عصبی و طناز را انتخاب کند به سراع خانم مریم امیرجلالی میرفت و این مساله آنقدر آزار دهنده بود که خودشان هم از آن گلایه کردند.
سام: با این حال خود ما در این سریال یک نقش جدی به او پیشنهاد دادیم که اتفاقا خیلی هم برای خودش و مخاطبان جالب بود.
*در سریال «بی قرار» نوعی پیچیدگی و رازآمیزی را در شخصیتها میدیدیم که شاید قصه به این همه ابهام و رازآلودگی و پنهان کاری توسط شخصیتها نیاز نداشت و حتی کار را از واقعیت دور میکرد این پیچیدگیها و این همه پنهان کاری به نظر خود شما منطق داشت؟
سام: اگر این پیچیدگیها با منطق قصه همراه نبود آن وقت من حق را به شما میدادم و حرفتان را قبول میکردم اما در قصه اینطور نبود. اتفاقا لازم است توضیح دهم که این قصه از یک پرونده واقعی ساخته شده است. قصه اولیهای که برای من روایت شد مربوط به خانم بزهکاری بود که به خاطر خلاف به زندان میافتاد و کودک چند ماههاش به بهزیستی سپرده میشود، او سالهای طولانی ای را در حبس سپری میکند، بعد از مدتی فرزندش گم میشود و بهزیستی از سرنوشت کودک خبر ندارد و این زن پس از بازگشت از زندان به دنبال فرزند خود میگردد و اتفاقا پیدایش میکند.
*شاید خیلی از مخاطبان و حتی من دوست داشتیم بیشتر واقعیت را به تصویر بکشید.
سام: اگر ما واقعیت را بیشتر از این نشان میدادیم اتفاق خیلی خوبی نبود و مخاطب اذیت میشد.
اوجی: ما نمیتوانیم همه طیفهای جامعه را راضی نگه داریم، شما میگویید دوست داشتید تصاویر بیشتر و واقعیتری ببینید اما همین الان هم خیلیها به ما میگویند که نمایش برخی از جزییات سریال را تلخ کرده است.
*خانم سام به عنوان یک کارگردان زن چه سختیهایی در برابرتان وجود دارد؟
تلویزیون به نگاه زنانه خیلی نیاز دارد، نگاه و دیدی که ما در تلویزیون میبینیم تقریبا مردانه است سام: من دوست دارم یک گله از مدیران صداوسیما داشته باشم و آن هم نبود کارگردانان خانم در تلویزیون است. مدتها بود که من تنها کارگردان خانم تلویزیون بودم اما الان من هم 5 سالی است که در تلویزیون حضور ندارم، اگر من کارگردان بدی هستم اشکال ندارد اما خانم مرضیه برومند چرا کار نمیکند؟ من باور نمیکنم که ما همچین فردی را داریم و از ایشان استفاده نمیکنیم. خانم برومند نیازی به حضور در تلویزیون ندارد اما این مخاطب تلویزیون است که دوست دارد ایشان را در تلویزیون ببیند.
اوجی: تلویزیون به نگاه زنانه خیلی نیاز دارد، نگاه و دیدی که ما در تلویزیون میبینیم تقریبا مردانه است. اگر همین سریال «بی قرار» را یک کارگردان آقا میساخت مطمئن باشید این حسی که در سریال میبینیم امکان نداشت مورد استقبال مخاطب قرار بگیرد. به نظر من تنها یک زن میتوانست اینقدر خوب این حس زنانه را در بیاورد و ما این نگاه زنانه را سالها است که از مخاطب تلویزیون گرفته ایم.
*به عنوان آخرین سوال نظرتان درباره این تجربه کاری چیست؟
صدیق: این اولین کار من نبود که با خانم سام و آقای اوجی کار میکنم و پروژههای دیگری پیش از این داشتیم و این هم تجربه خوبی بود. حیف شد که مردم چهار سال از این سریال محروم ماندند و البته این تاخیر در پخش باعث شد سریال را در برخی از صحنهها با کارهای ترکیهای مقایسه کنند.
درحالیکه این سریال چهار سال پیش ساخته شده و حدود یک سال قبلترش احتمالا فیلمنامه آن نوشته شده است پس نمیتواند تقلیدی از آن کارها باشد اما حیف شد که سریال در زمان خودش پخش نشد. آثار دیگری هم هستند که به دلیل حب و بغضهای موجود میمانند و پخش نمیشوند و حیف است چون بودجه ای هزینه میشود و مردم منتظر پخش سریالهای خوب و باکیفیت هستند.
اسکندری: من زمانی دوست دارم کار کنم که نوعی تاثیرگذاری در یک کار و فیلمنامه را احساس کنم و من هم واقعا از پخش سریال ناامید شده بودم ولی خوشحالم با همه بی عدالتیها و نامهربانیهایی که در طول این چهار سال و حتی مدتی که سریال روی آنتن بود باز هم مورد استقبال مخاطب قرار گرفت. قشرهای مختلفی این سریال را دیدند، خود من گفتگویی با علی پروین چهره فوتبالی داشتم که این سریال را دنبال میکرد و چنین افرادی زیاد بودند که سریال را دوست داشتند و جذب آن شده بودند.
خود من از آنجایی که با تلویزیون شناخته شدم خود را به نوعی مدیون تلویزیون میدانم، شرایط آن را به جان خریده ام و پای آن ایستاده ام و امیدوارم تلویزیون هم کمی با ما مهربانتر باشد و نگاهش را به کسانی که سال هاست پای آن ایستاده اند تغییر دهد.
صدیق: مردم فکر میکنند هر اتفاقی که در تلویزیون رخ میدهد ما باید پاسخگو باشیم چون در این رسانه حضور داریم و به آن رفت و آمد داریم. ما از این طرف گاهی جواب میدهیم و از آن طرف هم مسئولان باید این نگاه حمایتی را نسبت به ما داشته باشند.