واکنشی به یک مصاحبه؛
آیا فلسفه ورزی با داشتن استاندارد ناسازگار است/فبک؛ نیازمند متولی
دینی و مذهبی
بزرگنمایی:
تبسم مهر - یحیی قائدی، استاد دانشگاه خوارزمی در مصاحبه ای گفته بود فلسفه برای کودکان نیاز به متولی و تعریف استاندارد ندارد. سعید ناجی، پژوهشگر فلسفه برای کودکان طی یادداشتی به این سخنان واکنش داده است.
تبسم مهر - یحیی قائدی، استاد دانشگاه خوارزمی در مصاحبه ای گفته بود فلسفه برای کودکان نیاز به متولی و تعریف استاندارد ندارد. سعید ناجی، پژوهشگر فلسفه برای کودکان طی یادداشتی به این سخنان واکنش داده است.
به گزارش خبرنگار مهر ، چندی پیش یحیی قائدی، پژوهشگر فلسفه برای کودکان با خبرگزاری مهر ، گفتگویی پیرامون این برنامه آموزشی و فرصتها و تهدیدهای آن انجام داده بود. سعید ناجی، عضو هیئت علمی گروه فلسفه برای کودکان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در واکنش به این مصاحبه و نظرات قائدی یادداشتی نگاشته است که در ادامه میخوانید؛
مصاحبه با قائدی را از اینجا میتوانید مطالعه کنید.
آقای دکتر قائدی همکار عزیزمان در دانشگاه خوارزمی گفتگویی با خبرگزاری مهر انجام داد، تحت عنوان «فرصتها و تهدیدهای پیش روی برنامه فلسفه برای کودکان». بعد از این گفتگو تماسهای زیادی از طرف دانشجویان دلسوز با من گرفته شد مبنی بر اینکه این دیدگاه، آب را گل آلود میکند و از این طریق افرادی از آب گل آلود ماهی خواهند گرفت. مصاحبه را خواندم. متوجه شدم در آن چند استدلال غیر منطقی وجود دارد و این ضرورت برایم مطرح شد که این استدلالها بررسی شوند و مغالطات آنها استخراج شود. البته نباید فعالیتهای ایشان را در زمینه فلسفه برای کودکان نادیده گرفت و از این جهت من برای ایشان احترام ویژه ای قائلم، اما به نظرم حقیقت محترمتر است و ما علاقمندان فبک باید تلاش کنیم با نقد آرای همدیگر و تحمل نقدهای درست، فرهنگ نقد و نقدپذیری را بالا ببریم و البته یاد آوری میکنم که این نقدها نباید به معنی ادعای متولی بودن برای فلسفه برای کودکان تلقی شود.
برخی از موضوعاتی که ایشان استدلالی در آن آورده اند چنین هستند.
1- فعالیتهای فلسفی و داشتن استاندارد
ایشان میگویند: «نیاز اهالی این حوزه (فبک) به اینکه یک متولی بالاسری باشد تا بر همه فعالان فبک نظارت داشته باشد، در واقع استانداردهایی تعریف شود و مدام افراد و برنامهها با آن استانداردها تطبیق داده شوند. این رویکرد با روح فلسفه ورزی در تاریخ بشر منافات دارد».
منظور وی نظارت بر فعالیتهای فعالان فبک است که نمونه هایی از این فعالیتها در ادامه صحبتهای وی میآید؛ مثل ایده پردازی و تجربه ورزی و طراحی ایده های نو، تربیت مربی، تربیت از مهد کودک تا دانشگاه و کسب درآمد. ایشان مکرراً یادآور میشود که برای این فعالیتها نیازی به متولی بالاسری نیست و تعریف استاندارد برای آنها با روحیه فلسفه ورزی منافات دارد و مردم باید برای انجام آنها آزادانه فرصت داشته باشند. (تعدادی از این موارد در ادامه به طور مجرا بررسی خواهد شد)
در این ادعا ظاهراً دو چیز با هم خلط شده است؛ یکی فلسفه ورزی است و دیگری کار اجرایی تدریس و کسب درآمد از طریق فلسفه که یکی از کسب و کارها آن تربیت مربیان و کودکان است. به نظر میرسد ایشان چنین استدلال میکند که چون آقا بالاسر و استاندارد داشتن، با روح فلسفه ورزی منافات دارد، پس نباید استانداردها و ناظرانی برای فعالیتهای این حوزه از جمله فعالیت کسب درآمد از طریق آموزش فلسفه و تربیت مربیان فبک، وجود داشته باشد.
دو مسأله در اینجا وجود دارد؛ اول اینکه ایشان فکر میکنند روح فلسفه ورزی با داشتن استانداردها ناسازگار است. دوم اینکه امرار و معاش از طریق فلسفه را با خود فلسفه ورزی خلط کرده اند، اما کاملاً روشن است که فلسفه ورزی و استفاده ابزاری از فلسفه نمیتوانند از یک جنس باشند. اهداف آنها فرق میکند و نیز نوع فعالیت ها. برای دومی در طول تاریخ علم حتی توسط مسلمانان استانداردهای دقیقی مشخص شده است. تلاش بر این بوده است فلسفه به دست نا اهلان و سوء استفاده کنندگانی همچون سوفسطائیان نیفتد و حتی سقراط هم برای پیشگیری از آن تأملاتی دارد.
اما اینکه گفته اند استاندارد داشتن با روح فلسفه ورزی در تاریخ بشر منافات دارد هم نظر شخصی ایشان است و چنین نیست که امری اثبات شده، مسلم و غیر قابل مناقشه باشد. حتی در زمینه هنر هم که گاهی ادعا میشود استانداردی ندارد به معنی مطلق آن نیست (یعنی به معنای آن نیست که هنر، هرکی هرکی است). این ادعای خیلی عجیبی است که در فلسفه هیچ استانداردی وجود ندارد و اتفاقاً خود فلسفه برای کودکان ملاکها و استانداردها را بسیار ارج مینهد. هر حرف یاوه و بی منطقی در آن مذموم است. یعنی منطق و منطق کندوکاو و تحقیق به آن اجازه نمیدهد. بخشهای قابل توجهی از کتابهای بنیانگذاران فبک به این توضیح ملاکها و استانداردها اختصاص یافته است.
2-آیا در حوزه فبک اساساً میتوان با فعالیتی مخالفت یا آن را نقد کرد؟
به زعم ایشان دو دسته از افراد «اقبال و استقبال نهادهای مختلف اجتماعی امروز ایران» را «به مثابه تهدیدی برای فبک میبینند؛ کسانی که فبک را بنگاه و ملک شخصی خود تصور میکنند و کسانی که فبک را ابزار آگاهی و رشد تأملی مردم ایران دانسته و آن را سودمند تشخیص ندهند.» اما سوال این است که فقط و فقط دو دسته اند که نگران این استقبال بی رویه از فبک هستند؟ این استدلال افراد نگران فبک را به دو دسته محدود میکند الف) آنهایی که فبک را ملک شخصی خود میدانند و ب) آنهایی که رشد فکری مردم ایران را سودمند تشخیص نمیدهند. بنابراین نتیجه میگیرد هرکس نگران برنامه فبک باشد حتماً ریگی در کفش دارد.
اما مغالطه این استدلال آن است که دسته سوم یا دستههای دیگری که میتوانند نگران فبک باشند را در نظر نمیگیرد. شاید دسته سومی هم باشد؛ یعنی افرادی که دلسوزانه و بدون هیچ چشمداشتی مواظب سوء استفاده کنندگانی هستند که فقط و فقط به پول و شهرت و حتی تملک برنامه فبک فکر میکنند. این دسته سوم میتواند شامل برخی منتقدان حوزههای مختلف، والدین و خبرنگاران و ... باشند. این استدلال سرکوبگرانه جایی برای انتقاد و مراقبت دلسورانه نمیگذارد. هر منتقدی که بگوید مواظب باشید که کودکان را با روشهای ناشیانه و عجولانه آسیب نزنید، به واسطه این استدلال محکوم است؛ یعنی فردی که انتقاد میکند، یا انحصارطلب است یا مخالف رشد فکری شهروندان. به عبارت سادهتر هرکسی که بگوید بالای چشم شما ابروست، حتماً مشکل دارد یا از این دسته اند یا از آن دسته که در هر دو صورت محکومند.
3. آیا واقعا باید به هر کسی فضا داده شود تا آزادانه در زمینه فبک فعالیت کند؟
استدلال دیگری در ادامه سخنان ایشان است که به نظر میرسد با شعار فضا دادن به همه به هرج ومرج در این زمینه دامن میزند و دست افراد سودجو را برای خرابکاری باز میکند. ایشان میگویند «نیازی به وجود «متولیِ» «بالاسریِ» «دائمی»، در برنامه فبک نیست. هرکسی مدعی فعالیت در حوزه فلسفه برای کودکان در جهان آزاد امروز است، باید فضا داشته باشد تا خود را عرضه کند. این جامعه است که انتخاب میکند کدام مهارتها به درد زیست بهترش در جهان امروز میخورد. اگر توان انتخاب ندارد یا انتخاب ناصواب میکند باید تاوانش را هم بدهد.» ناروا بودن استدلال را با مثالی از حوزههای دیگر میتوان به راحتی ملاحظه کرد. جمله زیر عین استدلال ایشان را در زمینه دارو بازسازی کرده است.
نیازی به متولی دائمی و افرادی که مراقب استاندارهای دارویی هستند نیست. هرکسی مدعی فعالیت در حوزه دارو در جهان آزاد امروز است، باید فضا داشته باشد تا خود را عرضه کند. این جامعه است که انتخاب میکند کدام داروها به درد زیست بهترش در جهان امروز میخورد. اگر توان انتخاب ندارد یا انتخاب ناصواب میکند باید تاوانش را هم بدهد.
حال از خود آقای دکتر قائدی میپرسیم آیا حاضرید مثلاً در خصوص پنی سیلین همین آزادی و فرصت برای همه باشد و به واسطه تزریق آن توسط یکی از اعضای خانواده وی، تاوان دهند یا اجازه میدهند که افرادی ناظر برای تهیه پنیسلین باشند. دقت کنید که بنده نمیگویم برای فلسفه ورزی ناظر تعیین کنیم، بلکه بحث در زمینه اشتغال از طریق فلسفه است.
ممکن است گفته شود پنی سیلین با علوم انسانی و فلسفه برای کودکان که امری تربیتی است، فرق میکند، اما به زعم من فلسفه برای کودکان به مراتب از دارو و پنی سیلین تأثیر گذارتر و خطیرتر است و اگر درست اجرا نشود، بدتر از یک پنی سیلین تقلبی است و کل عمر کودک را تحت تأثیر منفی قرار میدهد و اتفاقاً درباره درس تفکر و پژوهش و تأثیرات بد آن انتقاد اصلی از همین راستا وارد میشد و خود دکتر قائدی هم از منتقدین آن بود. حال اگر یکی در جواب دکتر قائدی بگوید: آقای قائدی آیا شما متولی برنامه فبک هستید، شما چه کار دارید که ما در آموزش و پرورش و به واسطه درس تفکر و پژوهش چه می کنیم. فرصت فعالیت را باید به هرکس داد و اگر مردم توان انتخاب ندارند خودشان تاوان می دهند و یاد می گیرند.
مغالطه ای که در این استدلال وجود دارد این است که
الف) در جهان آزاد باید به همه فرصت داده شود.
ب) نظارت و ارزیابی هم به متولی آقا بالا سر منجر میشود.
ج) ترسی هم نیست که عاقبت بد و خوب مشخص نشود چون مردم تاوان خواهند داد و بعد از تاوان هم میتوانند قضاوت کنند که کدام بد بوده و کدام خوب.
پس ما نباید نگران روشهای خوب و بد در زمینه فبک باشیم و نیازی به نظارت، ارزیابی و نقد و بررسی نیست. این مغالطه متأسفانه در بیشتر عرصههای دیگر علوم انسانی وجود دارد و اخلاق مراقبتی را زیر سوال میبرد. این مغالطه همچنین امکان انتقاد را هم به اندازه امکان نظارت از بین میبرد و آب را به نحوی گل آلود می کند که هر کسی از این آب، ماهی خودش را بگیرد. کار غیر اخلاقی هم کرد مهم نیست، اما اگر ما متولی نیاز نداشته باشیم، چنین نیست که هیچ ملاک و استانداردی در این زمینه وجود نداشته باشد. اهداف برنامه فبک و اصول آموزش تفکر برای ما استانداردهایی را فراهم می کند که آموزش تفکر را از بسیاری از مهارت دیگر متمایز میسازد. کتابهای بنیانگذاران فبک مملو از این ملاک هاست و برنامه فبک به این ملاکها ارزش فوق العاده ای مینهد.
در واقع در طول تاریخ همه افرادی که میخواستند از آب گل آلود ماهی بگیرند، اول آب را گل آلود کرده اند و گفته اند هیچ کس نباید متولی باشد و هیچ استانداری وجود ندارد و وقتی هیچ اصل و قاعده ای کلی وجود ندارد، هرکسی میتواند هرکاری بکند. در دادگاهها برخی از وکیل مدافعها برای تبرئه موکلینشان از این استدلال زیاد استفاده میکنند.
البته بنده متوجه این موضوع هستم که در علوم تجربی مثل شیمی، ملکها اندکی روشنتر هستند، ولی اینگونه نیست که در علوم انسانی و علوم تربیتی هیچ استاندارد مشخصی وجود ندارد و به قول معروف هر کی هر کی است. اگر هرکی هر کی بود پس اساتید این همه درس تعلیم و تربیت و فلسفه تعلیم وتربیت را چرا می خوانند؟ خود آقای دکتر قائدی قبل از ورود به دانشگاه نظریه اش را درباره تعلیم و تربیت می داد و وارد بازار کار میشد و اصلاً اگر استاندارد و اصولی وجود ندارد چرا مربیان را آموزش دهیم؟ هرکسی هرجوری دلش خواست برود سر کلاس آموزش دهد. خود دکتر قائدی هم کارگاههای تربیت مربی اش را تعطیل کند. چون از نظر ایشان هیج اصل و قائده و اصولی در این زمینه وجود ندارد و حتی اگر روزی دکتر قائدی به یکی از مربیان نمره قبولی ندهد که او یاد نگرفته این مربی از جمله دکتر قائدی میتواند استفاده کند و بگوید مگر شما متولی و آقابالا سر این قضیه هستید. باید به همه فرصت داد. ....
حرف آخر اینکه اگر در علوم انسانی ملاکها و استاندارد ها، اندکی غیر شارپ اند، نباید نتیجه گرفت هیچ ملاک و استانداردی در این زمینه وجود ندارد. دوم اینکه اشتغال از طریق علوم انسانی را نباید با خود علوم انسانی خلط کرد. اگر استانداردهای علوم انسانی غیر شارپند، اتفاقاً وقتی ما با مردم و آموزش مردم سروکار داریم، استانداردهای ما باید شارپ و دقیق باشند یعنی دست کم اصول اخلاقی باید رعایت شوند. اگر استانداردها را نفی کنیم، هیج کس نمیتواند فعالیتهای در حال انجام را نقد کند و اگر نقد کند با استدلال فوق زود به او انگ و برچسب متولی دائمی و.. بچسبانیم.
به نظر من متولی دائمی فلسفه برای کودکان هم وجود دارد و آن اصول، ملاکها و استانداردهایی است که در این زمینه وجود دارند و ما میتوانیم بر اساس آن قضاوت کنیم چه کسی کارش دقیق است، چه کسی معیشت را اصل قرار میدهد و به فبک آب میبندد و چه کسی اصلاً برای یغما و غارت به این حوزه وارد شده است.