محمدعلی فتح الهی:
رخدادِ بزرگ تاریخ ایران، واقعه ولایت عهدی امام رضا(ع) است
دینی و مذهبی
بزرگنمایی:
تبسم مهر - محمد علی فتح الهی گفت: ملیت یک تخیل و خلاقیت است و اگر جمعی نتوانند خلاقیت داشته باشند، آنجا ما ملیت نخواهیم داشت، آن خلاقیت و رخداد بزرگ در تاریخ ایران، واقعه ولایت عهدی امام رضا(ع) است.
تبسم مهر - محمد علی فتح الهی گفت: ملیت یک تخیل و خلاقیت است و اگر جمعی نتوانند خلاقیت داشته باشند، آنجا ما ملیت نخواهیم داشت، آن خلاقیت و رخداد بزرگ در تاریخ ایران، واقعه ولایت عهدی امام رضا(ع) است.
به گزارش خبرنگار مهر ، محمد علی فتح الهی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در نشست «ناسیونالیسم ایرانی» اظهار کرد: ملیت اتفاقی است که با خلاقیت و تخیلی که در عرصه عمومی زندگی جمعی انجام میدهند، شکل میگیرد. یعنی هم باید خلاقیتی اتفاق بیفتد که در زندگی عمومی افراد شکل بگیرد. تخیلهای سیاسی و عموم خلاقیتها باید تحلیلی از وضع موجود داشته باشد و در ادامه بخواهد نسبت به وضع موجود آشنایی زدایی کند و مورد بازاندیشی قرار دهد و همچنین افق هایی ازآینده به همراه داشته باشد؛ یعنی هم بازاندیشی نسبت به وضع گذشته و هم افقی به آینده داشته باشد و اگر متوجه شکاف بین این دو شد، عزم و اراده برای پر کردن این شکاف همان است که از آن به خلاقیت تعبیرمی کنیم که همان هویتی است که به جوامع شکل میدهد و در همه عرصههای گوناگون زندگی جامعه را پیش میبرد. معمولاً اگر بخواهیم تاریخ را مطالعه کنیم، مواجه هستیم با رخدادهای بزرگی که در تاریخ اتفاق میافتد و گسستی را هم موجب میشوند. آن رخدادها در واقع تخیلی را به وجود میآورد یا مظهر آن تخیل هستند. لذا در جهت انضمامی بحث لزوماً باید متوجه شکل گیری رخدادهایی هم باشیم.
وی در ادامه با اشاره به مقدمه ای تاریخی از تحولات تاریخ ایران اظهار کرد: در دوره قبل از اسلام ایران، جامعه ساسانی را اگر مطالعه کنیم، متوجه میشویم انواع و اقسام تمایزات وجود دارد و عواملی به نوبه خود تشتت آمیز هستند، اما نکته قابل توجه و تا حدی وحدت بخش آن جامعه سیاسی است و آن هم مسأله دیگری است که به عنوان ایران و روم تعریف شده است. دعوای ایران و روم آن نقطه مشترکی است که میتوانست جهت دهی و فضایی را ایجاد کند که خیلی از تشتتها در داخل آن بتواند مدیریت شود. دعوای ایران و روم به نوعی بعد از ظهور اسلام هم باز تولید شد و بعد از اسلام هم تداوم پیدا کرد و آن مربوط میشد به همان سیاستگذاری که خلیفه دوم در جنگهای ایران و روم شروع کرد. در تاریخ آمده است خلیفه دوم تعمدی داشت که بعضی از قبایل خاص را به جنگ ایران و برخی را به جنگ روم میفرستاد. به طور مشخص دوستان علی(ع) و قبایلی که به تشیع نزدیکتر بودند را به مواجهه با ایران میفرستاد و بنی امیه و آنهایی که معاند با اسلام بودند را به جنگ با روم میفرستاد. این کار تأثیرات زیادی داشت؛ یعنی اختلافی که دربین قبایل عرب وجود داشت به نوعی گره خورد به اختلاف قدیمی که بین ایران و روم تداوم داشت و باعث تداوم آن اختلاف بعد از دوران فتوحات هم شد.
فتح االهی افزود: به طور مشخص وقتی بنی امیه در شامات به قدرت رسیدند، در واقع هم افزایی با سنتهای روم قدیم پیدا کردند و آن قبایلی که در کوفه مستقر شدند هم همین طور. سنتهای ایرانی در کوفه و آن قبایلی که با ایران درگیر بودند، بازتولید شد، سنتهای رومی هم در بنی امیه و نظام حکومتی اموی. در واقع حکومت اموی، حکومت رومی اموی شد و حکومتی که در عراق بود، جنبههای ایرانی گری داشت و سنتهای ایرانی را اقتباس کرد. به طور ویژه تاریخ قیام مختار و جنگی که با بنی امیه کرد کاملاً رنگ و بوی دعوای ایران و روم را دارد؛ یعنی خیلی از ایرانی هایی که به لشکر مختار پیوستند، ایرانیانی بودند که تضاد با روم هنوز در میان آنها وجود داشت و نمیتوانستند بپذیرند که رومیها در لباس اسلام بر آنها حکومت کنند. بعد از شکست مختار قیامی انجام گرفت که این تضاد پایان نیافت، بلکه حزبی به عنوان کسانیه شکل گرفت و با تشکیلات مختلفی که داشت، به دنبال بنی امیه بودند و این کار را با بنی عباس انجام دادند که به نوعی پیروزی ایرانیها بر روم بود حال با اسم بنیعباس. ما تا قرن دوم و تا حکومت مأمون، بازتولید تنازعات بین ایران و روم را در دوران اسلامی شاهد هستیم و اینکه آن سنتها و آن روابط حال با لباس اسلامی به خصوص در دوران بنی عباس بسیار واضح است.
وی تصریح کرد: با اینکه اسلام مسلط شده بود و حکومتهای ایران و روم به نوعی سرنگون شده بودند هرچند که بخش روم شرقی هنوز وجود داشت و بخش عربی آن مضمحل شده بود، اما میبینیم که بین مردم اتفاقی جدی نیفتاده و آن محورهای اصلی هویت بخش که دعوای ایران و روم بود و آن منازعه درکش را از سیاست گسترش داده و تداوم بخشیده بود، لذا لباسی به نوعی برای مردم عوض شده بود و در واقع به آن مرحله ای نرسیده بودیم که گسستی با گذشته شکل بگیرد. به نظر من مهمترین نکته و رخدادی که باعث شد گسست جدی پیدا شود با دوران جامعه ساسانی، واقعه ولایت عهدی امام رضا(ع) است. وقتی امام رضا(ع) وارد ایران شدند و این مسیر را حرکت کردند و قصه ولایت عهدی امام پیش آمد، یک دفعه گسست جدی پدید آمد در نوع نگرش و نگاه به زندگی. آنها اولین بار حقیقتی را میدیدند که مثل پیامبر اسلام جوهر و ذات دیانت را نشان میدهد و لحظه به لحظه دقایق زندگی امام درس آموز بود و فضای جدیدی برای ایرانیها باز میکرد. تا آن زمان ایرانیها فکر میکردند دین اسلام همان بنی عباس است. پیامبر، همان هارون الرشید یا کمی بهتر از آن است و نمیتوانستند با حقیقت دین ارتباط برقرار کنند، اما وقتی وجود مقدس امام رضا(ع) وجود ملموس یافت، متوجه حقیقت دیگری شدند که حجت خداوند روی زمین بود و میتوانست آن را عیناً برای مردم ایران ملموس کند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی ادامه داد: مسلمانان و ایرانیان وقتی دیدند که فرزند پیامبر به همه دانشهای غیراسلامی کاملاً تسلط دارد و با آن مبانی با اینها حرف میزند، خود سانسوری که آنها داشتند کاملاً شکست و نهضتی پیدا شد که همه سراغ آن دانشها بروند فلذا نهضتی بین مردم برای ترجمه شکل گرفت که بعدها در بغداد حالت رسمی پیدا کرد و دارالترجمه درست شد. بقیه وقایع هم با سرمنشاء بودن امام رضا(ع) اتفاق افتاد. حال در حوزه عرفان و تصوف هم که یک اقیانوس وسیع است و همه تشکیلات عرفانی را اگر ببینید، ریشه آنها به امام رضا(ع) میرسد. در واقع در اکثر عرصهها حرکتی از نو شروع شد.
این پژوهشگرتأکید کرد: تنها یک جا است که همه ایرانیها در آنجا احساس راحتی میکنند و تنها جایی که هیچ ایرانی در آنجا احساس غربت نمیکند، آستان مقدس امام رضا(ع) است. همه عالیترین نبوغ ایرانی در هر قومی به آنجا هدیه میشود. موزه آستان مقدس امام رضا(ع) پر از این آثار است. هیچ جا مثل اینجا نیست که مرکز تلاءلو زیباییهای یک ملت بشود. این انسجامی است که به این ملت میدهد. همچنین یک ملاک قضاوت برای همگان است. اگر تحولات تاریخی را دقیق ببینیم، تأثیرگذاری این موضوع را میتوانیم ببینیم. تا اکنون هم این گونه است که یک قدرت نقد را به ملت ایران داده و همیشه میدهد. زبان فارسی بعد از ولایت عهدی امام رضا(ع) است که رشد کرد. رجوع به داستانهای قبل از اسلام ایران بعد از شکستن استبداد بنی عباس اتفاق افتاد و شاهنامه خوانی و شاهنامه سرایی همه بعد از آن حادثه اتفاق افتاد.
فتح الهی در پایان گفت: ملیت، یک تخیل و خلاقیت است و اگر جمعی نتوانند خلاقیت داشته باشند، آنجا ما ملیت نخواهیم داشت. این خلاقیت یعنی از زندگی ملموس عبور کردن و قدرت خلاقه پیدا کردن باید یک رخداد بزرگی اتفاق بیفتد تا حاصل شود و به تعبیر من آن رخداد بزرگ در تاریخ ایران واقعه ولایت عهدی امام رضا(ع) است که آن منبع بی پایان و فیاضی است که همیشه قدرت خلاقه و نقد را برای مردم ما به ارمغان دارد تا قدرت قضاوت پیدا میکنیم و با وجود امام رضا(ع) همه حکومتها را به قضاوت بنشینیم و همه مردم ایران علی رغم اختلافات در آنجا میتوانند با هم همکاری کنند.