پروژه تاریخ شفاهی ایران ایرنا/ محسن آرمین: بخش پنجم و پایانی
بزرگنمایی:
تبسم مهر - تهران-ایرنا- مستند «لِسِک» روایت عاشقانه ای است از دوران اسارت یکی از آزادگان جنگ تحمیلی، دامادی که کمی پس از عقد به جنگ میرود و ده سال بعد، پس از سالهای تلخ دوری از وطن، بازمی گردد.
تبسم مهر - تهران-ایرنا- مستند «لِسِک» روایت عاشقانه ای است از دوران اسارت یکی از آزادگان جنگ تحمیلی، دامادی که کمی پس از عقد به جنگ میرود و ده سال بعد، پس از سالهای تلخ دوری از وطن، بازمی گردد.
به گزارش گروه تحلیل، تفسسیر و پژوهشهای خبری ایرنا، هر فیلم دریچه ای است و نگاهی. نگاهی که میتواند دانستههای قبلی ما را تایید یا رد کند و در بهترین حالت به چالش بکشد. شاید در سینمای داستانی به دلیل نوع مواجهه آدمها آنچه که آموخته و به دانستههای قبلی اضافه میشود شدت و عمقی بسته به شخصیت فرد داشته باشد چرا که در همان ابتدا سدی در برابر ذهن با این مضمون وجود دارد که «فیلم است؛ واقعی نیست». اما این سد که یکسره در برابر فیلم مستند شکسته و از نو ساخته میشود میتواند یکی از قدرتهای این سبک از فیلمسازی به منظور تغییر و امید برای بهبود اوضاع و شرایط باشد.
مستند جنگی و دفاع مقدس در ایران با نام شهید آوینی و «روایت فتح» گره خورده است. مستندی که در دوره ای از دفاع مقدس ساخته شد و از شهرت و اقبال زیادی هم در ایران برخوردار است. دلیل اصلی این اقبال را شاید بتوان در سخنان خود شهید آوینی یافت. همان جایی که میگوید: «انگیزش درونی هنرمندانی که در واحد تلویزیونی جهاد سازندگی جمع آمده بودند، آنها را به جبهههای دفاع مقدس میکشاند، نه وظایف و تعهدات اداری. روح کارمندی نمیتوانست در این عرصه منشأ فعل و اثر باشد. گروههای فیلمبرداری ما با همان انگیزههایی که رزمآوران را به جبهه کشانده بود، کار میکردند. اینجا عرصهای نبود که فقط پای تکنیک یا هنر درمیان باشد».
آنچه که همواره در مستندسازی لازم و ضروری مینماید و باعث شدت همراهی بیننده و مخاطب میشود همین ارادت و تعلق خاطر فیلمساز به دغدغه و ندای درونی است. در طی سالهای اخیر اما این موضوع هرگز به دست فراموشی سپرده نشده و همانند سینمای داستانی همواره مورد توجه فیلم سازان مستند بوده است.
** لِسِک
مستند "لِسِک" داستان کسانی است که در فرهنگمان آنان را آزاده مینامیم؛ آزاده عنوانی است که سابقه پرداختن به آن در سینمای ایران جدید نیست. شاید خاطره انگیزترین فیلمی که درباره آزادگان ساخته شده، «بوی پیراهن یوسف» اثر ابراهیم حاتمی کیا باشد. فیلمی که تصویر و تصور از آزادگان را تا همیشهی تاریخ این مرز و بوم ثبت کرده است.
لِسِک روایتی برای43 هزار اسیری است که بعد از اتمام جنگ، به خانوادههایشان پیوستند و آثاری از دوران اسارت را با خود آوردند. و در بازنمایی خود از یک داستان واقعی بهره میگیرد. داستان زنی که سالها جدایی شوهرش را صبوری کرده و انتظار کشیده است. عروس 17 ساله ای که کوتاه زمانی پس از عقد، دامادش به جنگ میرود، اسیر میشود و زمانی برمی گردد که آن دختر 17 ساله، زنی 27 ساله شده است. ده سال که همچنان با علاقه و انتظار طی شده است.
نکته مهم در مورد فیلم لسک موضوعی مغفول در باب رنجهای روانی است؛ رنج هایی که آزادگان و خانواده هایشان کشیده اند. مساله افسردگی آزادگانی که زمانی طولانی در زندانهای عراق شکنجه شده و دور از وطن بوده اند. آزادگانی که همانند قهرمان داستان لسک، پس از سالهای اسارت به سر همان زمین کشاورزی و زراعتشان برگشتند؛ بدون هیچ ادعایی. ولی افسردگی و تلخی دوران اسارت هرگز آنان و خانواده هایشان را حتی پس از بازگشت رها نکرد.
لسک که در تار و پود خود عشقی شیرین دارد، قصهی تلخ فراموش کردن آدمهای اثرگذار و مهمی است که از زندگی شان برای کشور مایه گذاشتند.
محمدرضا وطندوست (متولد 1357) کارگردان فیلم که تحصیلکرده کارشناسی سینما و کارشناس ارشد پژوهش هنر است، در این باره به پژوهشگر ایرنا گفت: من از همان دوره اولی که دانشگاه را شروع کردم، به مستند علاقه مند بودم. در ابتدا، کار تدوین و مونتاژ میکردم و انقدر کار مستند مونتاژ کرده بودم که آن علاقه در من متبلور شد. اولین فیلمم را زمانی که ترم سوم دانشگاه بودم به نام «در دامان سرخ کوه» ساختم که درباره 16 تا 20 میلیون مین ای که در مرز ایران و عراق مانده بود، است. آن فیلم تقریبا 20 جایزه ملی و بین المللی را گرفته است.
وی افزود: بعد از آن برایم ادامه دادن این کار جذاب شد. دو سال بعد و برای پایان نامه ام « ذوالجناح، روز پنجاه هزار سال» را ساختم که آن هم 12 جایزه ملی و بین المللی گرفت. دو سال بعد یعنی سال 1386 فیلم سینمای «وقتی لیموها زرد شدند» را ساختم که سیمرغ بهترین فیلمبرداری فجر و جایزه مونترال کانادا را گرفت.
«دلیل علاقه ام به سینمای مستند این است که این سینما مکاشفهی خیلی خوبی دارد. از لحاظ شهودی با من ارتباط خوبی برقرار میکند و فکر میکنم نگاه پژوهشگرانهی خیلی بهتری نسبت به سینمای داستانی دارد. تعریف من همیشه از سینمای مستند این است که سینمای شریفی است و به نظرم سینمایی پیشروتر از سینمای داستانی حال حاضر است. فکر میکنم سینمای مستند چه در داخل و چه در خارج از ایران رقابت را از سینمای داستانی گرفته و در حال جذابتر شدن برای مخاطب است. حتی فکر میکنم شبکه مستند تلویزیون هم دارد کم کم برای مخاطبین ما جذابتر میشود. از این لحاظ سینمای مستند برای من جذابیت خاص خودش را دارد».
وطن دوست در توضیح عنوان و داستان فیلمش خاطر نشان کرد: لِسِک به زبان مازنی یعنی حلزون. لسک بخشی از یک سه گانه است که اولین آن «لوتوس» (تولید96) است و اپیزود آخر آن برای سال آینده است. این فیلم درباره زوجی است که وقتی امروز در فیلم میبینیمشان، سنشان حدود 50 سال است. بانوی راوی فیلم رقیه، همسر یحیی است و در فیلم توضیح میدهد که در سن 17 سالگی با هم ازدواج میکنند. در قصه فیلم، شوهر برای ده سال نیست. اینجا برای مخاطب این سوال مطرح میشود که این همسر کجاست.
وی افزود: همزمان رقیه از گذشته ای میگوید که همسرش نبوده و سختی کشیده است و این که شوهرش نامه ای داده و به او گفته که میتواند برود و ازدواج کند، ولی او منتظر مانده است. در نهایت میبینیم که همسرش یکی از آزادگان جنگ تحمیلی ایران و عراق بوده و آنجا اسیر بوده است؛ و فیلم با یک تعلیق تمام میشود.
«فیلم من از نظر خودم از نظر ساختار و روایی شکل ویژه ای دارد و آن تعلیق جالبش است. و این تعلیق این است که تا آخر قصه نمیدانیم که چه اتفاقی افتاده است. و اینها کم کم جلو میرود و اطلاعات را به مخاطب میدهد".
این استاد دانشگاه یادآور شد: این فیلم در بخش مسابقه ملی سینما حقیقت (دوره دوازدهم) و شهید آوینی حضور داشته است. و موفق شد تا مقام دوم جشنواره بینالمللی سینما حقیقت و جایزه شهید آوینی را دریافت کند.
پژوهشم**س.ب**1552
انتهای پیام /*