یادداشتی از محمد فناییاشکوری؛
مسئلۀ کتاب خوانی در جامعۀ ما/ مشکلی بزرگتر از کتابنخوانی
دینی و مذهبی
بزرگنمایی:
تبسم مهر - مشکل بزرگتر کتابخوانی جامعه ما آن است که بخش مهمی از آن مقدار هم که مطالعه میشود مطالعۀ سودمندی نیست، بلکه حتی زیانبار است.
تبسم مهر - مشکل بزرگتر کتابخوانی جامعه ما آن است که بخش مهمی از آن مقدار هم که مطالعه میشود مطالعۀ سودمندی نیست، بلکه حتی زیانبار است.
به گزارش خبرنگار مهر ، محمد فنایی اشکوری استاد فلسفه و عرفان تطبیقی در یادداشتی به مسئله کتابخوانی در جامعه و آمار پائین آن پرداخته است. وی در این یادداشت به موضوعی اشاره میکند که تاکنون مورد توجه نبود و آن مطالعه کتابهای بیارزش و غیرسودمند و حتی زیانبار است.
اکنون متن کامل یادداشت را با هم میخوانیم:
چنان که میدانیم و بارها شنیده ایم وضع مطالعه در کشور ما اسفبار است و آمار مطالعه در میان ما از بسیاری از کشورها در این زمینه پایینتر است. عمدۀ خرید و فروش کتاب و مطالعه ما مربوط به کتابهای درسی و کمک درسی است که در حقیقت مطالعه به معنای مورد نظر نیست. این مطلب بارها طرح میشود و از بابت آن اظهار تأسف میشود و جای تأسف هم دارد، اما مطلب بسیار مهمی که به آن توجه نمیشود این است که مشکل ما در باب مطالعه بسی بزرگتر از پایین بودن آمار مطالعه است.
مشکل بزرگتر آن است که بخش مهمی از آن مقدار هم که مطالعه میشود مطالعۀ سودمندی نیست، بلکه حتی زیانبار است. مگر مطالعۀ هر کتابی خوب و سودمند است؟ گاهی مطالعه نکردن بسیار بهتر از مطالعۀ کتاب و نوشتار زیانبار و منحرف کننده است. آیا مطالعه کتابی که انسان را به پوچی برساند خوب است؟ آیا مطالعۀ کتابی که انسان را به خودکشی وادارد سودمند است؟ آیا مطالعۀ کتابی که انسان را از نظر اعتقادی دچار انحراف و کجاندیشی کند مفید است؟ آیا مطالعه ای که اخلاق و ادب و عفت را متزلزل کند خوب است؟ آیا مطالعه ای که زمینۀ خیانت همسران به یکدیگر را فراهم کند یا باعث طلاق و جدایی شود خوب است؟
آیا مطالعه ای که غیرت دینی و ملی را از انسان بگیرد خوب است؟ آیا مطالعه ای که موجب اختلاف و نفاق و تفرقه شود خوب است؟ آیا مطالعه ای که انسان را بی هویت کند و تقلید از بیگانگان و بیگانه پرستی را تقویت کند خوب است؟ شوربختانه اکثر کتابهای پرفروش و پر مطالعه در کشور ما کتاب هایی است که چنین پیامدهای تلخی را دارند، البته این سخن اخصاص به مطالعۀ کتاب ندارد، بلکه درباره هر رسانه ای صادق است، مانند فضای مجازی، فیلم، شعر، موسیقی و... .
تقلید آفت تفکر و دشمن هویت و شخصیت آدمی است. متأسفانه تقلید در جامعه ما بدجوری مد شده و از نشانههای روشنفکری به حساب میآید. مد شده است که مطالعه خوب یعنی مطالعه رمانهای خارجی و کتاب خوب یعنی کتاب نویسندگان خارجی. در رسانهها و به ویژه در تلویزیون نیز متأسفانه این امر هر روز و هر ساعت تبلیغ میشود و معمولا یک به اصطلاح سلیبریتی را میآورند و او با بردن نام یک کتاب و نویسندۀ خارجی پز میدهد و احساس روشنفکری میکند. من مخالف مطالعه کتابهای خارجی نیستم و خودم هم از آن کتابها میخوانم، اما در اینجا هزار اما هست، آن اما این است که اول کتابهای فرهنگ و سنت خودت را بخوان بعد برو سراغ کتابهای دیگر.
خوشبختانه فرهنگ ما در بسیاری از زمینهها مانند ادبیات، عرفان و فلسفه از غنیترین و افتخارآمیزترین فرهنگهای جهان است. اگر قرار است مطالعه کنیم نخست کتابهای فرهنگ خودمان را بخوانیم، سپس برویم سراغ فرهنگهای دیگر، آن هم با چشم باز و آگاهانه، نه با چشم بسته و از روی تقلید. پرفروش بودن یک کتاب لزوما ربطی به خوب بودن آن کتاب ندارد. بسیاری از اوقات پرفروش بودن یک کتاب نتیجۀ ساده لوحی خوانندگان آن است. به عنوان نمونه اخیرا یک رمان خارجی را که ترجمه شده و در ایران هم بسیار مورد استقبال قرار گرفته خواندم. هیچ برجستگی در آن ندیدم.
در این کتاب که در ظاهر یک داستان معنوی را تعقیب میکند، آنچه نویسنده در صدد القای آن است خوب جلوه دادن خیانت زن به شوهر و از بین بردن قبح آن و بلکه رنگ روشنفکرانه و حتی معنوی دادن به آن است. کتاب خواندن مانند غذا خوردن است؛ هر غذایی را که انسان میبیند بدون تحقیق و اطمینان یافتن از سلامت آن نباید بخورد.
قرآن کریم در این زمینه به ما تعلیم میدهد: «فلینظر الانسان الی طعامه» انسان باید به طعامش نظر کند. هر چه را که دید نبلعد. بله غذا عامل حیات و زندگی و قوت یافتن است، اما غذاهایی هست که انسان را ضعیف و بیمار و حتی راهی گورستان میکند.
اتفاقا یکی از امامان ما این آیه را بر غذای علمی تطبیق کرده و فرموده است که به سخن هر گوینده ای نباید گوش داد و دانش را از هرکسی نباید آموخت، البته معنای این سخن این نیست که هر کتابی که نویسندآن ایرانی باشد خوب است. ابدا، در ایران نیز کتابهای بی فایده و حتی مضر بسیار نوشته میشود. بسیاری از نویسندگان جدید ما سخنگوی نویسندگان دست سوم غربی و بلندگوی آنها هستند. کتاب را باید با چشم باز انتخاب کرد، حتی اگر انسان در حین مطالعه تشخیص دهد که کتاب ارزش خواندن ندارد خوب است رهایش کند و عمر گرانبهایش را بیهوده تلف نکند. به علاوه کتاب را باید نقادانه خواند. خواندن یک کتاب هرگز به معنای پذیرفتن همه نظرات نویسنده نیست. نقد و تفکیک سره از ناسره علامت بلوغ و رشد فکری است.
خلاصه سخن این است که باید مطالعه کنیم، اما نه هر مطالعه ای. باید کتاب بخوانیم اما نه هر کتابی. نخست کتابهای خوب فرهنگ خودمان را بخوانیم سپس به سراغ آثار فرهنگهای دیگر برویم، چنانکه اگر قرار است گردشگری کنیم نخست کشور خودمان را ببینیم بعد اگر توانستیم به جاهای دیگر برویم. اگر قرار است ادیان و مذاهب را مطالعه و بررسی کنیم نخست دین خود را بشناسیم، سپس به ادیان دیگر بپردازیم. اگر قرار است به بشریت خدمت کنیم، اول به مردم کشور خود خدمت کنیم و کشور خود را آباد کنیم، سپس به دیگران بپردازیم و خودت این قانون را در موارد دیگر هم تطبیق کن.
منظورم این نیست که اول همه کتابهای ایرانی را بخوانیم و سپس به مطالعه کتب خارجی بپردازیم؛ منظور این است که ابتدا با خواندن آثار ایرانی و اسلامی با فرهنگ خود به قدر لازم آشنا شویم آنگاه کتب دیگر را بخوانیم. هر کتاب خوبی از هر فرهنگ و کشور باشد ارزش خواندن دارد، اما اولویت را به فرهنگ و سنت خود بدهیم. برای حمایت از این فرهنگ میکوشم زین پس برخی از کتابهایی که خود مطالعه کرده ام و مناسب برای مطالعه هستند را در این فضا به خوانندگان عزیز معرفی و پیشنهاد کنم. کتابهایی که معرفی میکنم اغلب آنها برای بزرگسالان اهل مطالعه در زمینه ادبیات فارسی، معارف اسلامی و فرهنگ ایرانی مناسب است. عزیزانی که موافق با این مطلب هستند اگر صلاح میدانند جهت فرهنگ سازی آن را نشر دهند.