به گزارش تبسم مهر ماهیت و سنخ نظام بین المللی یکی از موضوعاتی است که در نظریههای روابط بین الملل مورد توجه بوده و هست. برخی معتقد هستند که منطق حاکم بر نظام بین الملل و روابط بین الملل منطق آنارشی (نظم هابزی) است.
در مقابل این دیدگاه برخی نظریه پردازان با نگاهی خوشبینانه به ماهیت و سرشت انسان، نظام و روابط بین الملل و روابط میان کشورها را مبتنی بر همکاری (نظم کانتی) میدانند. برخی نیز معتقدند که منطق حاکم بر نظام بین الملل و روابط میان واحدهای سیاسی مبتنی بر رقابت (نظم لاکی) است که این رقابت الزاماً منازعه آمیز نیست.
در این میان منطق «ماکیاولیستی» نیز وجود دارد که البته در نگاه هابزی به نظام بین الملل نیز به نوعی وجود دارد مبنی بر اینکه «هدف وسیله را توجیه میکند.»
به نظر میرسد در نظام بین الملل «سیاست قدرت» وجه غالب رفتاری بازیگران هست. در این میان «سیاست هویت» نیز روندهای داخلی و بین المللی کشورهای متعلق به مکتب لیبرال دموکراسی را وارد مراحل تازه ای کرده است. برگزیت و ظهور ترامپ و قدرت یابی جریانهای راست افراطی و ناسیونالیسم را میتواند عینیتی از «سیاست هویت» دانست که مسلماً در سالهای آینده تأثیرات بیشتری بر روابط بین المللی کشورها در نتیجه تغییرات در ساختارهای داخلی خواهد داشت.
خبرنگار مهر در گفتگو با پروفسور «نادر انتصار» رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آلاباما آمریکا به بررسی مهمترین تحولات نظام بین المللی در سال 1398 شمسی پرداخته است که در ادامه میآید.
* مهمترین دلایل اقبال به راستگرایان و ناسیونالیستها در اروپا و آمریکا چیست؟
تمایلات ناسیونالیستی افراطی در اروپا و آمریکا همیشه وجود داشته است و تاریخی طولانی دارد. ولی در سالهای اخیر به علل مختلف مانند تضعیف و در برخی موارد فروپاشی ساختار اقتصادی و اجتماعی در آمریکا و کشورهای اروپا به احزاب و گروههای نژاد پرست، ضد خارجی و ناسیونالیستی افراطی این فرصت را داده است که خود را به عنوان ناجی کشورشان به مردم نشان دهند.
امروز افراط گرایان جزئی لاینفک از بافت سیاسی این کشورها شده اند و در خیلی از کشورهای اروپایی و آمریکا یا قدرت را در دست گرفته اند یا اینکه نفوذ بسیاری در دولتهای این کشورها دارند. به نظر من متأسفانه پدیده راستگرایی و ناسیونالیستی افراطی چیزی نیست که به زودی از بین برود و مانند غده سرطانی تار و پود جوامع اروپا و آمریکا را مورد حمله قرار خواهد داد.
* یکی از مهمترین مسائل مرتبط با تحولات خاورمیانه اعلام آمریکا مبنی بر خروج نیروهایش از این منطقه بود. ولی در عمل این موضوع رخ نداده است. به نظر شما آمریکا در چه صورتی نیروهای خود را از منطقه خارج میکند؟
تاریخ بعد از جنگ جهانی دوم نشان داده است که آمریکا وقتی پایگاه یا حضور نظامی در کشوری ایجاد کرد به راحتی از این کشور خارج نمیشود مگر اینکه با شکست کامل جنگی روبرو شود؛ مانند شکستی که در ویتنام خورد. گرچه ممکن است تعداد نیروهای خود را کم و زیاد یا جابجا کند. آمریکا به این زودی ها نیروهایش را از خاورمیانه بیرون نخواهد برد و به حرفهای رهبران آمریکا در مورد خروج نیروهای این کشور از خاورمیانه نباید اعتماد کرد.
* یکی از مشکلات اساسی آمریکا در حال حاضر و در آینده چین است. در اسناد مختلف امنیتی غربی از جمله در بیانیه کنفرانس امنیتی مونیخ چین به همراه روسیه به عنوان تهدید مطرح شده اند. آمریکا چگونه قادر خواهد بود چین را مهار کند؟ آیا سیاست مهار جواب خواهد داد؟
از نظر قدرت نظامی آمریکا هنوز روی چین برتری دارد ولی چین این فاصله را در آینده کمتر خواهد کرد. البته قدرت نظامی یک جنبه قدرت است. انسجام در بافت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اهمیت زیادی در اقتدار یک کشور دارد و برای همین است که آمریکا دیگر قادر به یکه تازی در دنیا آنطور که سالها بعد از جنگ جهانی دوم میکرد نخواهد بود.
ولی هنوز رهبران آمریکا از این کشور به عنوان کشوری اجتناب ناپذیر یا پرهیزناپذیر که بدون آن دنیا از کار میافتد نام میبرند و از ظهور کشوری قدرتمند مانند چین ناراحت هستند. آمریکای امروز آن آمریکای دیروز نیست و چین نیز آن چین پنجاه سال قبل نیست که به راحتی مهار شود.
* شیوع ویروس کرونا این نکته را یادآور شد که تهدیداتی وجود دارند که در سایه همکاری کشورها راحت تر قابل حل هستند. آیا جامعه جهانی از آسیبهای ناشی از شیوع این ویروس درس خواهد گرفت و آیا شاهد افزایش همکاری بین المللی برای رفع تهدیدات جهانی خواهیم بود؟
امیدوارم که شیوع ویروس کرونا به رهبران کشورهای یکه تاز درسی داده باشد که برای مقابله با تهدیدهای جهانی هیچ کشوری به خودی خود قادر به مبارزه با آنها نخواهد بود و افزایش همکاری بین المللی تنها راه مبارزه برای رفع تهدیدات جهانی در آینده خواهد بود. برخی از کشورها اهمیت هرچه بیشتر افزایش همکاری بین المللی برای رفع تهدیدات جهانی را درک کرده اند و برخی دیگر از شیوع ویروس کرونا درسی نخواهند گرفت.
* آثار اقتصادی ناشی از ویروس کرونا بر اقتصاد جهانی چه خواهد بود؟ این موضوع چه تأثیری بر انتخابات آینده آمریکا خواهد داشت؟
هنوز زود است که در مورد آثار دراز مدت اقتصادی ناشی از ویروس کرونا بر اقتصاد جهانی قاطعانه نظر بدهیم ولی شکی نیست که در کوتاه مدت کرونا تاثیرات منفی بر اقتصاد جهانی داشته و خواهد داشت.
اگر اثرات کنونی کرونا ادامه داشته باشد و بی کفایتی دولت ترامپ را بیشتر به مردم آمریکا نشان دهد، کرونا ممکن است که بر انتخابات آینده آمریکا تاثیر داشته باشد. البته رقیب انتخاباتی ترامپ که به احتمال زیاد جو بایدن خواهد بود باید به مردم آمریکا نشان دهد که او برنامهای کاملاً حرفه ای برای مقابله با بحران کرونا دارد تا حرفش در میان مردم آمریکا خریدار داشته باشد و فقط به شعارهای انتخاباتی بسنده نکند.
* مهمترین تحولات بین المللی در طی یک سال گذشته در اروپا، آمریکا، آسیا و خاورمیانه را چه میدانید؟
ظهور ویروس کرونا به عنوان خطری جهانی که مرزی نمیشناسد را باید به عنوان یکی از مهمترین تحولات بین المللی در طی سال گذشته در اروپا، آمریکا، آسیا و خاورمیانه عنوان کرد. کرونا بخوبی نشان داد که خطرات جهانی میتوانند در اسرع وقت ظهور کنند و تمام دنیا را ببلعند.
از مهمترین تحولات بین المللی دیگر میتوان از افزایش قدرت جنگ طلبان، راستگرایان افراطی با افکاری فاشیستی و یا نیمه فاشیستی، یکه تازیهای ترامپ و اثرات منفی آن، سقوط تدریجی اتحادیه اروپا و ادامه ضعیف شدن اروپا به عنوان بازیگری مستقل در سطح جهانی نام برد.
http://tabasomemehr.ir/fa/News/77811/آمریکا-به-این-زودی-نیروهایش-را-از-خاورمیانه-خارج-نمیکند