تبسم مهر - تیرانداز ملیپوش تفنگ سه وضعیت به خبرورزشی گفت: الگوی خاصی نداشتم و بیشتر سعی میکردم خودم الگوی خودم باشم، اما از بزرگترها هم مشورت میگیرم و از تجربههای آنها استفاده میکنم.
خبرورزشی / پوریا عسگری؛ خیلی اتفاقی تیرانداز شد. با تماشای مسابقه در سالن تیراندازی دلش خواست آن را امتحان کند. هرچند تنیس را هم دوست داشت، اما تیراندازی به حدی برایش جذاب بود که نتوانست قیدش را بزند و آن وقت بود که دست به تفنگ شد. حرف از مهیار صداقت است. تیرانداز ملیپوش 23 ساله که در هند سهمیه المپیک گرفت. آرزویی که شاید فکرش را هم نمیکرد به این زودی برآورده شود. هرچند او خودش را خوششانس میداند...
*چی شد که تیراندازی را انتخاب کردی؟
یک روز اتفاقی رفتم سالن تیراندازی و به این رشته علاقه پیدا کردم. البته از اولش بین تنیس و تیراندازی مانده بودم که بعد اول رفتم سراغ تیراندازی و بیشتر علاقهمند شدم و در همین رشته ماندم.
*رسیدن به تیم ملی سخت بود؟
فکر میکنم مسیر ملیپوش شدن برای من کمتر طول کشید تا بقیه تیراندازان. هم شانس با من یار بود و هم استعدادش را داشتم. البته تلاش هم کردم، سه ماه هر روز تمرین کردم تا در مسابقات آزاد شرکت کنم و از آنجا به تیم ملی نوجوانان رسیدم.
*وقتی تیراندازی را شروع کردی فکر میکردی روزی المپیکی بشوی؟
اول رسیدن به تیم ملی برای من همهچیز بود و فکر میکردم آخرش است، اما بعد از حضور در تیم ملی دیدم توانایی اش را دارم و برای افتخارات بیشتر جنگیدم و درست از زمان که به تیم ملی نوجوانان رفتم آرزوی المپیک را داشتم. بالاخره المپیک بزرگترین رویداد ورزشی جهان است و حضور در آن برای هر ورزشکاری افتخار است.
*امیدت برای مدال چقدر است؟
من چیزی که در ذهنم است مدال طلاست و همه تلاشم را میکنم که به آن برسم. چون ممکن است هر ورزشکار یک بار المپیکی شود و باید از این فرصت بهترین استفاده را بکنم تا با خوشرنگترین مدال برگردم. البته برای المپیکهای بعدی هم میجنگم.
*مشکلات تیراندازی تو را برای ادامه کار ناامید نمیکند؟
اوایل که شروع کرده بودم کار خیلی راحتتر بود و شرایط بهتر از حالا بود. در آن زمان حتی شده به سختی، اما تجهیزات را میشد جور کرد، اما الان قیمتها آنقدر بالا رفته و تجهیزات بهقدری کم شده که کار سخت است. شاید یک جاهایی کمی خسته شده باشم، اما چون یک هدف برای خودم مشخص کردم هرگز ناامید نمیشوم.
*حالا مهمترین مشکل تیراندازان فشنگ است، حتی مدتی اردوی شما به خاطر همین مسائل برگزار نشد. روزهایی که فشنگ برای تمرین ندارید، چطور تمرین میکنی؟
با یکسری تجهیزات الکترونیکی کار میکنیم که تا حدودی جای خالی فشنگ را پر میکند، اما تیراندازان برای رسیدن به موفقیت باید با فشنگ کار کنند. چون کارهای تکنیکی و حتی همان لگد زدن تفنگ با فشنگ است. اگر با فشنگ کار کنیم قطعاً نتیجه بهتری میگیریم، چون مسابقات ما با فشنگ است.
*از مسابقه انتخابی که شرکت کردی و سهمیه المپیک گرفتی بگو؟
چون آخرین مسابقه انتخابی المپیک بود فشار و استرس زیاد بود. همه کشورها با تمام توان آمده بودند. البته ما هم آماده بودیم. بچهها مدام در اردو بودند و خوب تمرین کرده بودند، جو مسابقات سنگین بود. هند و چین و کره رقبای اصلی ما بودند. خدا را شکر توانستم المپیکی شوم.
*به نظر خودت آرزوی حضورت در المپیک زود برآورده شد؟
واقعاً من برای اینجا بودن خیلی تلاش کردم. از خیلی چیزها زدم و تلاش زیادی هم کردم. کمی شانس هم داشتم که با وجود خوب بودن همتیمیهایم، این افتخار نصیب من شد.
*تو دانشجو هم هستی، چهطور برنامهات را تنظیم میکنی؟
زمانی که آدم میخواهد چند تا کار را همزمان پیش ببرد کار کمی سخت میشود و برنامههای من هم کمی فشرده شده. از تمرین به کلاس و برعکس، بعدش تمرینات بدنسازی هم میروم. استادها هم تا حدودی با من راه میآیند، اما خب از چارچوب دانشگاهی خارج نمیشوند.
*خانوادهات چقدر حمایتت میکنند؟
خانواده من همیشه صددرصد حمایت را از من کردهاند. هم از نظر عاطفی و هم مالی هوای من را داشتند. از اول که شروع کردم تا همین سن که رسیدم پدرم در اکثر تمرینهای من کنارم بوده و در مسابقات داخلی هم همیشه کنار من بودند و حمایتم کردند.
*پیش آمده بین فامیل، دوست و آشنا به تو بگویند بابا تیراندازی هم شد ورزش؟ چرا نرفتی فوتبال که پول زیادی هم دارد؟
خانواده من بیشتر مشغول فعالیتهای علمی هستند تا ورزش. برای همین زیاد از این حرفها به من نمیزنند، اما دوستانم میگویند که تیراندازی که ورزش نیست و از این حرفها. من هم مشکلی با این موضوع ندارم.
*تفریح دیگری هم داری؟
از وقتی که به یک سطحی رسیدم که باید مدام درگیر تمرین و تلاش برای موفقیت باشم نه. در واقع زندگی حرفهای را پیش گرفتم. ما باید شبها زود بخوابیم و روزها درگیر تمرین باشیم. برای همین زیاد وقتی برای تفریح ندارم و کمتر تفریح میکنم. فرصتهای خالیام را سعی میکنم با خانوادهام بگذرانم.
*در تیراندازی یا ورزش الگوی خاصی داری؟ چرا؟
الگوی خاصی نداشتم و بیشتر سعی میکردم خودم الگوی خودم باشم، اما از بزرگترها هم مشورت میگیرم و از تجربههای آنها استفاده میکنم.
*با بزرگان این رشته قبل از مسابقات مشورت میکنی که به آرامش ذهنی برسی؟
در تیراندازی آرامش ذهنی مهمترین مسئله است. در اردوها نمیگذارند که با بقیه ملیپوشان راجع به مسابقات حرف بزنیم. چون ممکن است کسی که مرا آرام کند برای خودش مشکل پیش بیاید و از نظر ذهنی بههم بریزد. برای همین با پیشکسوتان و مربیهایم صحبت میکنم. در اردوها هم صمیمیترین دوستم پوریا نوروزیان است که قبل از مسابقات با هم مشورت میکنیم تا آمادگی ذهنی داشته باشیم.
*اینکه معمولاً مردم شما را مثل فوتبالیستها نمیشناسند، اذیتکننده است؟
با این قضیه کنار آمدهام. واقعیت این است که به بقیه رشتهها بیشتر اهمیت میدهند تا ما. از ورزشکاران هر رشتهای بپرسید میفهمید که کمتر از فوتبالیستها تلاش نمیکنند. آنها کارشان تیمی است و اشتباهاتشان کمتر به چشم میآید، اما ما با یک اشتباه ممکن است ورزشمان از بین برود، اما در کل اذیتکننده است.
*به نظرت با چه راهکاری ورزشکاران غیرفوتبالی بیشتر به چشم میآیند؟
بخشی از این کار مربوط به فدراسیونهاست. اینکه پخش زنده بگیرند تا ورزشکاران بیشتر دیده شوند یا کارهای مشابه. بخش دیگر مربوط به سازمانها یا اسپانسرهاست. آنها میتوانند از همه ورزشکاران استفاده کنند تا هم ورزشکار دیده شود و هم محصول خود آنها. این به ورزشکاران خصوصاً هم سن و سالهای من که با این شرایط نمیتوانیم شغل دیگری داشته باشیم از نظر مالی هم کمک میکند.
*معمولاً شما به خاطر مشکل فشنگ در آلمان اردو میزنید، چقدر امکانات و شرایط تیراندازی در آلمان یا کشورهایی که رفتهای با ایران فرق دارد؟
تقریباً تمام کشورهای جهان بهجز آسیاییها امکانات آلمانیها را دارند و اروپاییها، چون سازنده تجهیزات هم هستند مخصوصاً در ماده خفیف پیشرفت بیشتری داشتند تا آسیاییها.
*حرف آخر...
خواستهام از مسئولان این است که بیشتر به ورزشکاران اهمیت بدهند. اجازه ندهند که ورزشکاران دلسرد شوند. یکسری چیزها مربوط به شرایط جامعه است و ما الان فقط نیاز به حمایت از طرف مسئولان داریم.