به گزارش تبسم مهر بیژن نفیسی دربارهی وضعیت این روزهای ادبیات فارسی (زبان مرجع) در رسانهها، معتقد است: مسئله ادبیات در رسانه مسئله تازهای نیست و همواره سالها بر روی آن بحث بوده است. از زمانی که اولین رسانههای چاپی در ایران شروع به کار کردند، مثل عصر قاجار و بعد رادیو و تلویزیون، همیشه این بحث بوده که ادبیاتی که در رسانهها به کار می رود، چگونه باید باشد.
این روزنامهنگار پیشکسوت ادامه داد: پیش از این رسانهها از اساتیدی دعوت میکردند که بیایند و خط مشی این گفتارها و نوشتارها را مشخص کنند. سالها پیش گروههای ویراستاری تشکیل میشد که اخبار همه یکدست باشد. حتی ایسنا جزوهای را آماده کرد که رسمالخط چگونه باشد و چگونه رعایت شود. اینها تلاشهایی بود که سالهای سال در این زمینه انجام میشد. منتهی ما دو مقوله در بحث رسانه داریم؛ در خبرنویسی و گزارشنویسی سبک خاصی داریم مثل هرم وارونه و امثال آن که رسانهها روی آن عمل میکنند و در واقع همان شیوههای سبک نگارشی است. اما بحثی که ما مد نظر داریم، استفاده از واژههاست؛ اینکه برای مثال جملهها باید فعل و فاعل داشته باشند؛ در این مباحث معتقدیم تیتر باید فعل و فاعل داشته باشد اما خیلی از تیترهایی که میبینیم فعل ندارد، در حالی که اگر فعل نداشته باشد، تیتر حالت شعاری پیدا میکند و آن قاطعیت را نشان نمیدهد؛ البته مقداری روی این قضیه سلیقهها و نظرهای مختلفی وجود دارد. ضمن اینکه رسانه به طرز عجیبی تحت تاثیر فضای مجازی قرار گرفته است و فضای مجازی هم هیچکدام از این قید و بندها را رعایت نمیکند. در حقیقت عینا زبان محاوره و آن چیزی که در سطح جامعه میبینیم، مکتوب و یا به صورت ضبطی از طریق رسانهها در اختیار مردم قرار داده میشود؛ در حالی که کار رسانه به این سادگی نیست.
این مدرس دانشگاه در ادامه صحبتهایش گفت: به هر حال در رسانههای رسمی ما، جایی که میخواهیم از آن طریق شرایط را بهگونهای منطبق کنیم که اثر خودش را در کل جامعه بگذارد، مثل رادیو، تلویزیون، مطبوعات و خبرگزاریهای رسمی کشور، حدالامکان باید از ضوابط و واژههایی استفاده کنیم که در سطح جامعه قابل درک و فهم است. لغتنامه و مترادفی که برای برخی واژههای دشوار معرفی شده است به این دلیل است که متن برای خواننده و شنونده و در مجموع مخاطب، قابل درک و فهم باشد. این یکی از مشکلاتی است که در کار رسانه داریم و بعضا از اصطلاحات غیرمعمولی استفاده میکنند که برای مخاطب قابل فهم نیست.
این روزنامهنگار پیشکسوت در ادامه گفت: اگر هر رسانهای برای خود خط و ربطی تعیین کند باز هم تفاوتی ایجاد میشود. شاید از طریق یک فرهنگستان و متولی که بتواند رسمالخط مشخصی را تعیین کند، میتوانیم استفاده درستتری از این قضایا داشته باشیم. پیشرفت دنیای امروز به قدری سریع است که شما نمیتوانید برای اصطلاحات آن معادلسازی کنید. این هم یکی از مشکلات است که ما با آن مواجه هستیم. اینکه دستور زبان را چگونه رعایت کنیم. همهی اینها مساله است و ما باید دستورالعمل یکدستی داشته باشیم که الان در رسانهها وجود ندارد و هر کدام از رسانهها تشخیص خودشان را دارند. برای نمونه در خبری که آقای رئیس جمهور و یا یکی از وزرا صحبتی کردهاند، هر کدام از رسانهها با شیوه متفاوت آن را تنظیم کردهاند؛ به عنوان مثال نقطه ویرگولها مشخص نیستند و هر رسانهای به شیوهی خودش خبر نقل قول را نگارش کرده است و دستورالعمل مشخص مدونی در این زمینه وجود ندارد.
بیژن نفیسی سپس به ایسنا گفت: شیوههای نگارش که این روزها گمگشتهی ادبیات رسانههاست، پیش از این در دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه خوانده شده است، اما بعد در عمل میبینیم که سیستمهای دانشگاهیمان زیاد به این قضیه توجهی نمیکنند. شما حتی میبینید غیر از دانشکده ادبیات فارسی که تخصصی است، حتی در رشته رسانه که بسیار مرتبط با ادبیات فارسی است، هیچ واحدی در دانشگاه در زمینه درستنویسی عملا نمیبینیم. حتی در دورههای کارشناسی و یا پایینتر دستورالعمل مشخص و کتابی در زمینه درستنویسی در دانشگاهها نمیبینیم.
وی با تایید اینکه قبح اشتباهات در رسانهها ریخته شده است، گفت: جدیدا کتابی از نویسنده فارسیزبان ما چاپ شده که مشخصه آن این است که تعمدا اقدام به غلطنویسی کرده است و این کتاب در جامعه پرفروش شده است. اکثر واژههای کلیدی در این کتاب عمدا غلط نوشته شده است. این کتاب اجازه چاپ داشته و از آن استقبال هم شده است. وقتی ما چنین بدعتهایی میگذاریم قبح این اشتباهات هم ریخته می شود. البته در کشور فرانسه هم کتابی بدون مبنی و نتیجه و بی سرو ته نوشته شده بود. یک سری لغات غیر متداول و سخت را به کار برده بود که به عنوان یک کتاب روشنفکرانه طرفداران زیادی هم پیدا کرده بود. بعد نقدی روی آن نوشته بود مبنی بر اینکه جامعه درکش به این صورت پایین آمده و فکر میکند اگر چیزی را نمیفهمد، خیلی روشنفکرانه است. یکسری باورها به این صورت در حال شکلگیری است که اگر جایی یکسری لغات سخت به کار ببریم نشاندهنده سواد ماست؛ در حالی که هنر این است که ما بتوانیم این ادبیات را به لغات ساده و قابل فهم تبدیل کنیم تا همه بفهمند. راز ماندگاری حافظ و سعدی هم در همین است. در عین حال کتابهای همزمان با دورههای سعدی و حافظ را هم داریم که پیچیده و سخت است و شما متوجه آن نمیشوید.
نفیسی در پایان گفت: نیاز هست با کمک خود رسانهها، متولی برای این کار شکل بگیرد که بنیاد یک دستورالعمل و رسمالخط کلی به ترویج گذاشته شود آن هم توسط کسانی که صلاحیت آن را دارند. بر این اساس دستورالعملی تدوین شود و در اختیار رسانهها گذاشته شود که ما به تدریج پایه منظمی را بگذاریم که در چند سال بعد نتیجه مطلوبی از آن بگیریم. کما اینکه با وجود شبکههای اجتماعی کار ما خیلی سختتر شده است. رسانهها به سمت عامیانه حرف زدن و فرهنگ کوچه رفتهاند.